من راه دور شوهرم کردم مادرم زنگ زدمن و ابجیت میخوایم بیاییم خونتون منم گفتم باشه .شوهرم گفت مادرت اومدمیرین خونه مادرمن موقعی خونه نیستم حق نداری بامادرت خونه تنهاباشی منوبردگذاشت خونه مادرش کلیداخونه هم باخودش بردمادرمن ساعت 12ظهررسید اومدخونه مادرشوهرم وایستادیم تا اقابیادکلیدا خونه روبده .
ساعت 7غروب بود اومد مادرش دیدمن ناراحتم کلیداخونه روازش گرفت رفیتم منومامانمو ابجیم خونمون شام درست کردیم خوابیدیم صبح ساعت 6بلندشدبره سرکار بهم گیردادبایدازخواب مامانت اینابلندشدن برین خونه مامانم(مادرشوهرم)منم گفتم نمیریم چون مامانم دوس نداشت بریم اونجا شوهرم گفت بیاسوارشوتوی ماشین حرف بزنیم منوبردخونه مادرش به قصد کشت منو زد لبام همه خونریزی کرده بودبادکرده بودمشت زده بودتوی دهنم گفت حق نداری بری خونمون همینجامیمونی منم الان زنگ میزنم مامانت اینا ازخونمون برن من خونه مادرش موندم اون رفت سرکاردیگ پدرشوهرم منوبردخونمون داشتم گریه میکردمامانم گفت لبتوچی شده چراگریه میکنی همه چیوبهش گفتم بلندشداماده شد گفت همین الان دستت رو میگیرم میبرمت طلاقتو بگیر بچه منو بگیره من اینجام بزنه ؟؟میخواستیم بریم دیگ پدرشوهرم ومادرشوهرم رسیدن نذاشتن منم ب مامانم گفتم ولش کن ب هرحال این چندروزی ک مامانم خونمون بود من کلا کتک خوردم البته کتک خوردن کارهروزه منه بازم بااین حال مادرم ماروبرد بیرون 100تومن برای من یک ظرف مسی گرفت 100تومن به شوهرم داد200تومنم واسه خونمون وسیله گرفت خداییش چ دلی داشت 👍👍