2737
2739
عنوان

بیاید خنده دار ترین سوتیاتونو بگید

549 بازدید | 45 پست

من خودم روز اول خواستگاریم چادر سرم بودم‌نتونستم جمعش کنم بعد وقتی سینی چایی دستم بود اومد زیر پام نزدیک بود سینی با محتویات بریزه روی خواهر شوهرم

دعا کنید حاجت رواشم🙂


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

منم یدفه میخواستم به یکی بگم خدا حفظتون کنه

گفتم خدا رحمتتون کنه🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

وسط یه مجلس خواستگاری بود

طرفم پیرزن بود😂😂😂

گر نگه دار من آن است که من میدانم،شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد❤️❤️❤️
2738
من در کل سوتی زیاد میدم یبار زل زده بودم به خشتک شوهرعمم خیلی بزرگ بود همه فهمیدن آبروم رفت 

حالا من یه بار خشتکم پاره شده بود نمیدونستم جلوی شوهر عمم نشسته بودم یه ساعتم باهاش حرف زدم وقتی رفتن دیدم خشتکم پارست😭

اینکه می گویند:راه باز است و جاده دراز...یعنی راه رفتن باز است...اما جاده ی جبران دراز…

وای من دوهفته پیش اینا بود توباغچه بودیم. مادرشوهرم با شوهرم شوخی میکردن یهو شوخی شوخی دعواشون شد.من و پدرشوهرم هم نزدیک هم نشسته بودیم .من لبه تخت و پدرشوهرم کنارتر تکیه دادع بود به دیوار.یهو مادرشوهرم به شوهرم گف.آی برپدرت لعنت.....اینو نگف من چایی میخوردم همچین چایی از دهان و دماغم زد بیرون که نگوووو. آب شدم ازخجالت.

پدرشوهرمم نگووووو اونقدر بیچاره آقاس که صداشم درنیومد فقط خندید.. تا بیاییم چن بار گفتم ببخشید😊😊

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687