شوهرم شغلش مربی بدن سازیه، تو رابطه جنسی سرده، از اول عقدمون تا حالا که چهار ماهه عروسی کردیم دست خودش باشه ماهی یه بارم نمیاد سمتت، به اصراره من میاد که اونم اکثرا پسم میزنه و گاهی میاد ...
ماه اول عقدمون خوب بود،یه دفعه اینجور شد.اخر هفته ها که خونمون میومدهمش دعوا داشتیم سر این موصوع،، اخه مگه میشه مرد نخواد؟ و سراین موصوع دعوا بشه...که من نیاز داشتم اون نمیخواست.و بماند که خودشو هم ازصا نمیکرد.و انگشت شمار ارصا میشد...من تو رابطه چیزی کم نزاشتم براش و همیشه ترو تمیز بودم.و اماده برا رابطه،، طبعم گرمه شدید.
پنج ماه بعد عقد گوشیشو چک کردم دیدم عکس زنا لختی رو تو اینستا سرچ میکنه .بدجور ناراحت شدم.فهمیدم دیدن اینا براش عادیه، چندتا فالو داشت بهش چیز گفتم انفالو کرد.. بعدش دیدم سرچ میکنه دوبازه دعوا داشتیم..بعد چندماهی گذشت فکرکردم دیگه نمیبینه..دوباره دیدم تو سیو اینستاش از این عکسا باز سیو کزده دیده...
یه بار شدیددعوا شد کارو به طلاق کشوندم.میدونه قاطی کنم ابروش میره.با وقاحت گفت اره لذت میبرم هیکلاشون قشنگه توهم تلاش کن عین اینا بشیگفتم کور نبودی چشم داشتی دیدی پسندیدی..حالام ناراحتی بریم طلاق..حاصر نبود طلاق بگیره..یه جورایی دوسم داشت ولی نمیفهمیدم دردش چیه چه مرگشه این چیزازو میبینه..هیکل منم بد نیست لاغرم و باربی گونه اونم میگه هیکلت قشنگه..چهرمم زشت نیست
درسته فقط در حد عکسه و بهم میگه هرموقع دیدی تو دنیای واقعی باهاشون قرار گذاشتم اون موقع اینجوری قاطی کن..ولی اون که نمیفهمه خانوما میفهمن چی میگم با همون عکس الان هنوزم که هنوزه یادش میوفتم گزیه ام میگیزه حالم خراب میشه دست حودم نیست...الان هفت ماهی میشه که دیگه چیزی ازش ندیدم..اما بعصی وقتا حس میکنم شاید بازم داره یه جای دیگه پنهونی میبینه من متوجه نشدم هنوز...
تا حدی حس میکنم تغییر کرده،، ولی من دیگه نمیتونم اعتماد کنم و بگم حتما نمیبینه و با خیال راحت زندگیمو ادامه بدم..به این نتیجه رسیدم باید همیشه حواسم باشه،، همیشه ام گوشیشو چک میکنم.یواشکی.چیزی ندیدم هفت ماهه.حتی اهل فیلم سوپرم نیست، یه بار بهش گفتم بیا ببینیم که ببینم چی میگه،، گفت نه نمیخوام نگاه کنم .تا حالام ندیدم دیده باشه.
تو خونه ی خودمون که اومدیم براش کم نزاشتم تیپم عین همون تیپای تو عکسا براش میگردم...با اینکه سرده و نمیاد زیاد سمتم ولی میگم بزار ببینه.با اینکه ابراز علاقه اش بیشتر عملیه..تو هیچی برام کم نمیزاره اما زبونی هیچی بهم نمیگه ازم تعریف نمیکنه، راستی من چهرم خوبه، زشت نیستم . وهیکلمم لاغر و باربی گونه...میخوام بگم از این لحاظا ایرادی ندارم. که بگید لابد فلان جور هستی..
خلاصه دیدن این عکسا براش عادی بود...وقتی که چندبار باهاش دعوا کردم انگار به خودش اومد که کارش اشتباهه..
دیروز دوباره گوشیشو برداشتم توی سیواینستاگرامش رفتم..و انقد زدم پایین تا به اولین پستی که سیو کرده برسم..و دیدم یه زمانی چقد از این عکسا میدیده..و دقیقا تموم تایماش ،، تایمایی بوده که با من ازدواج کرده بوده،،من زنش بودم..
و میدیده چقد حساسم..وقتی تاریخاشو دیدم دوباره حالم خراب شد...یکی از تازیخ عکسا ،، تاریخ تولدمم بود برام تولد مفصل گزفت،،حتی شبشم خونشون مونده بودم و بازم باهام رابطه برقراز نکرد..وقتی دیدم این عکس واسه اون تایمه دوبازه حالم گزفته شد...
الان خداروشکر چیزی نمیبینه..ولی خب یه حرفی بگید منطقی و درست ازومم کنه