چهارشنبه ی هفته ی پیش (مثل امروز) اسبابامو جمع کردم ؛ صاحب خونه تحت فشارمون قرار داد و ما خونمون در حاله ساخته وسایلمو اوردم رو خاکا (خونه م که هنوز خیییلی کار داره) و رفتم خونه مامانم و شوهرم موند مراقب وسایلا نه برق داره نه اب نه گاز و اینجا(ابادان) دما ۵۰ درجه س ؛ من و بچه هام رفتیم خونه مامانم ؛ در همون حین هم دایی م و زنداییم از اصفهان اومدن خونشون