رفته بودم مانتو فروشی یه زوج هم اومده بودن خانوم رفت تو اتاق پرو
من داشتم بین مانتو ها میگشتم یه دفعه این آقای کثیف از پشت سرم رد شدو وگفت جون😑😑
به روی خودم نیاوردم اصلا بعد رفت جلو در اتاق پرو دستشو به نشونه تلفن گزاشت کنار گوشش روبروی من نیششم تا بنا گوشش باز😏😏😏
دلم میخاست بزنم تو دهنش حالا خانومشم همش صداش میزد عزیییزم😏😏
چه قدر کثیف شدن مردا چهههه قدررر😑😑😑