مربیه مهد بودم یه دختر بیچاره ای بود 4ساله.باباش سپاهی بود کشورای مختلف زندگی کرده بود به خاطر ماموریتای باباش.بچه تو یه جمله هم فرانسه حرف میزد هم فارسی هم عربی هم انگلیسی.روانشناس مهد میگفت این بچه زبان مادری نداره.به خاطر اینکه هیچ کس نمیفهمید چی میگه عصبی بود و مرتب جیغ میزد.باباشم مهد رو تحت فشار میذاشت که وظیفه ی شماست فارسیش رو تقویت کنید.