اول يه چيز كلي ميگم تا دستتون بياد شرايطمون.
معرفمون همكار بابام بود
اون ٢٩ساله كارمندبانك يه خونه داره يه ماشين ٤تا خواهر داره همشون ازدواج كردن ظاهرش متوسطه خونشون تو يه شهركه نزديك شهرمون.
من ٢٣سالمه شاغلم چهره م خيلي خوله هيكلم خوبه خانواده خيلي خوب و با ابرويي دارم دوتا بچه ايم وضع مالي خوبي داريم از اول تو ناز و نعمت بودم.
از لحاظ مالي و فرهنگي ما سرتريم.
حالا جلسه اول رفتيم پارك هردو با مامانمون
صحبت كرديم حرفامون جور اومد از هم خوشمون اومد با احازه مامانم شمارمو گرفت بيشتر صحبت كنيم و اشنا بشيم
همون شبش پيام داد و خيلي مشتاق
پيام داد و خواست دوباره حرف بزنيم ديروز اومد دنبالم رفتيم دوتايي بيرون بازم حرف زديم.
دوتا شرط خيلي مسخره گذاشته :
١-مهريه حتما ١٤تا سكه باشه
٢-تا ١يا٢سال پيش خانوادش يعني تو اون شهرك زندگي كنيم كه بخاطر وابستگي و شرايط مالي كه براي من خيلي سخته بخام از بهترين جاي شهر برم اونجا.
حالا امشب پررو پررو اين پيامو داده
يه جواب دندون شكن در عين حال مودبانه بگيد بهش بگم