اون موقع که دوستام داشتن عکاسی و ارایشگری یاد میگرفتن من مثل احمقا درس میخوندم اونا تفریح میکردن و خوش میگذروندن من فقط پنجشنبه ها میرفتم بیرون الان اونا بهترین درامدو دارن ولی من یه ادم منزوی و توسری خور که هیچکاری از دستش برنمیاد
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
با کمال احترامی که برا همتون قائلم ولی باید بگم که هیچ خوشم نمیاد کسی تو تاپیکام نمک بازی دربیاره اگه سوالی میپرسم، جوابمم میخوام همین و بس. _تیکه بامزه نندازین لطفا دوستای عزیزم_ مرسی بوووس😘