شوهرم.....

نه عزیزم،پذر شوهرم دارم، چون میخواستیم خونه بخریم اومدیم اینجا بمونیم از اول، الانکه خریدی و ند ماه دیگه میریم ولی یه قرن شده انگار

سلام استارتر جان

خواستم نکته ای بگم

مردا خیلی ساده ند

اصلا رفتارا و ناراحتیامونو نمیفهمن مگر واااضح بهشون بگی

والا فقط ناراحتی مارو از غد و بداخلاقی مون میدونن

دفعه بد خیلی قشنگ و واضح

البته دوس داری مظلومیتت هم بهش نشون بدی از لحنت میگفتی یا پیام میدادی

عاخه من که خیلی منتظرتم دوماهه ندیدمت بهو رفتی زود برگرد فلان...

زومطمین باش اینطوری زودتربرمیگرده تازه هنوز اگه بیادهم بیشتر تحویلت میگیره ک انقدر باصداحت و راحت احساستو بیان مردی

خودتو بزار جاش خيلي وقتا سر چيزاي الكي دلخوري با يبار توضيحش ميبخشي؟؟/

ادامه بدین

درسته اما اونم طبق گفته خودت مجبورشده چندساعتی بره خوب چیزی نشده ک تو خونشون بودی اصلا لازم نبود ب اون شدت بغض و اشک و اینا کنی!!!

اون توقع ی دختربچه۵ساله ک مامانش اونو گذاشته خونه همسایه و رفته دکتر و میاد بچش قهرو گریه ک چرامنو تنهاگذاشتی

یکم تغییرکن و بزرگ شو شما ی خانم متاهل هستی ن ی بچه۵ساله

گناه داره شوهرت بعد چندوقت رفتی اونم اینجوری کردی

به سلامتی مبارکتون باشه.

واقعا 77 هستی و بچه. خیلی کودکانه رفتار کردی.مادرت دیده تو بعد یه ماه رفتی خود مادرت باید زنگ نمیزد. بعدش شوهرت باید کار کنه پول دربیاده یا به کارهایی بیرونش برسه نمیتونه که هی دم دستت باشه. کمی با مادرشوهرت میحرفیدی یا باهم بیرون میرفتین یا میگفتی زنگ بزنیم خواهرشوهرام بیان نمیدونم ولی بچه ای

شوهرمن خیلی این اخلاق رو داشت اما من خودمو ب اون رسوندم!

بنظرم شوکه شده ک چرا همچین کردی اونم فقط بخاطر چندساعت کارداشتنش

اون امتحانات تورو تحمل کرده اما تو چندساعت تاخیر اونو ب جنجال کشوندی

بعدشم فکردی با ی تو اتاق رفتن همه چیز گل و بلبل شده و اون گدای اون لحظه بوده فقط 

اون تورو فقط وفقط بخاطر دقایق تواتاق نمیخوادت یکم متوجه بشو!

سرد نباش،عادی باش مردا حالیشون نمیشه با قیافه و کنایه،منطقی باهاش مطرح کن که از کارش ناراحت شدی

بعدم میدونسی قراره چهارساعت نباشه؟ اگه آره نباید میموندی

اگرم نه موقع رفتن شوهرت میگفتی منم بزار خونه مامانم کار دارم،اگه میگف نیم ساعته میام یچیزی اما خب خودش میونسته کارش طول داره قبول میکرد

زیاد پیگیر نشو عادی رفتار کن منتظرشو خودش بزنگه آگه زنگید اصلا به روش نیار تا بفهمه برایتو رفتار اون اصلا مهم نبس

من فقط چند صفحه اول رو خوندم

دیدم یه عده میگن تقصیره توئه بعد یک ماه رفتی حالا صبر میکردی، منشستی و..... 

من مخالفم

ایشون بعد یه ماه میخواد نامزدش رو ببینه، به مادرش چی کار ذاره

چه توقعیه واقعا بره بشینه کل روز مامانش رو نگاه کنه

به نظر من باید موقعی که همسرت بر میگشت خونه شمام باهاش میومدی اونجا

نه اینکه این همه ساعت تنها بدون ایشون خونه شون باشی

ادم با ادم فرق میکنه

یکی راحته یکی بدون همسرش تو خونه شون معذبه

من بعد یه جوری برنامه ریزی کنید اینجوری نشه

عزیزم شوهر منم همینطوری بود بی دلیل یا جواب نمی داد یا سرد میشد سه سال عقد بودیم اولا منم همش ناراحت میشدم پیگیر و اون سرد ومن باز نازش می کشیدم بعدش که خوب میشد می گفت خودمم دلیلش نمیدونم ولی دوس دارم تو نازم بکشی یه چند وقت اینجوری گذاشت تا به خودم اومدم دیگه منم بی محلی کردم بی تفاوت شدم هم من دیگه زجر نمی کشیدم از این رفتارش هم اون به خودش اومد 

کلا مقصر همسرته عوض اینکه بعد مدت طولانی دیده روزشو با تو بگذرونه برین بیرون گردش و خرید و....رفته بیرون .اگ کار داشت میتونست همون روز تعطیل رو قبول کنه بری اونجا

بعدشم تو توضیح دادی و قانع شده و آشتی کردین حالا این رفتاراش چیه؟

مامانتونم کاش زنگ نمیزدن وقتی میدونستن شما بعد از یک ماه رفتی خونه مادرشوهرت