من خودم نامزدم ،ولی این روشو به خواهرم گفتم،
خواهرم یه مشکلی که داره،یعنی خود ماخانوما نمیدونیم که که چه جوری شوهرامونو متوجه کنیم.
تا اینکه به خواهرام گفتم بیا مشکلاتتو تو یه دفتری بنویس،و به شوهرت هم بگو که این مسایل شخصیه منه ،و اصلا دوست ندارم که بخونی،یه جایی مثلا قایمش کن ولی یه جایی که اونم پیدا کنه و فکر کنه خانومش نمیدونه که خونده ،
نقشه ی ما این بود که شوهرش از اصل موضوع خبر دار بشه ،
خواهرام رفتن میهمونی ،برگشتن تو دفترش نوشته بود ،واقعا تو مهمونی احساس تنهایی میکردم ،کاش علیرضا یکم درکم میکرد،مادرش رو مثل مادر خودم دوست دارم ولی کاش علیرضا هوای منو بیشتر داشت،
یا اینکه مثلا تو یه صفحه ی دیگه نوشته بود ،خدایا کاش شوهرم بیشتر بلد بود عشق بازی کنه ،چرا عشق بازیمون سریع تموم میشه ،اینجوری من اصلا به اورگاسم نمی رسم.
هیچی دیگه وقتی به مردا میگی سراغ این نرو،اتفاقا کنجکاو تر میشن ،آبجیم میگه مرتب چک میکنه دفترو ،و من همش بدون اینکه چیزی بگم تو دفتر می نویسم هم خودم به آرامش میرسم هم زندگی داره بهبود پیدا میکنه . اینجوری حرمات ها هم از بین نمیره .
آبجیم بهم میگه تو خیلی زرنگی آفرین