من خودم خیلی ادم جوگیریم یعنی فوری تحت تاثیر جو قرار میگیرم کلا ادم راحتیم و تو خانواده مذهبی بزرگ نشدم ولی خانواده همسرم خییییلی مذهبین و منم علاقه مند شدم به دین و اینا بعد به شوهرم اصرار کردم که منو حوزه ثبت نام کنه اقا روز مصاحبه من رفتم دیدم یه عده خانوم فوق مذهبی نزدیک ابسردکن نشستن منم رفتم که خودی نشون بدم یهو رفتم سمت ابسردکن یه لیوان برداشتم اب ریختم توش بلند گفتم به یاد تب لشنه ی حسین
میخواستم بگم لب تشنه حسین نچرخید تو زبونم قشنگ با خاک یکسان شدم اون لحظه
یبار دیگه جوگیر شدم با جاریام رفتیم بیرون یه رستوران گرون بعد گفتم همتون دعوت منین 😢😂 هی از اونا اصرار که نه هی من به زووور کارتو میدادم دست حسابدار رمزشوهم بلند بلند میگفتم 😂
😂😂😂😂😂وای خدا چقد زود تو کاست گذاشته دختر
😂😂😂😂
😂😂😂😂
هستم ولی خستم😌😪
یبار دیگه یه تاپیکی بود قبلنا زنی که خرج نداره ارج نداره چشتون روز بد نبینه جوگرفتتم رفتم پاساژای گرووون شهرمون خرید کردم وضع شوهرمم معمولیه ولی هیییچی نگفت بنده خدا البته همه خریدامم جنسشون عالی بود تا الان نو نو هستن با اینکه خیلی پوشیدم
شوهرم خیلی جوگیره بریم شمال بهم میگه راحت باش قشنگ بی غیرت میشه اما شهرخودمون پدرمودرمیاره
با دوستای خودمون رفتیم کوهنوردی(دوستای شوهرم)عاقا ی سنگ بود اندازه ۵تا پراید اما از بدبختی گرد بود منو جو دادن برو تومیتونی فتحش کنی برووووو بروووووو منم جوزده شدم شروع کردم برم بالا،به وسطلا رسیدم نه راه پیش داشتم نه پس😕😕همه داشتن نگام میکردم!خودمو داشتم بالامیکشیدم که دستم رهاشد و توهوا مث فیلم هندیا ملق زدم دو سه تا،رو زمین پشتک زدم دو سه تایی،آخرش بلندشدم سرپا(فقط ی عینک آفتابی و باد کم بود که بشم آمیتاچاخان😂😂😂)خدایی خیلی وحشتناک بود حرکتم نزدیک بود بمیرم
جو گیر شدم اش شله قلمکار بپزم برای نذر خواهرشوهرم حالا من دوساله یاد گرفتم برنج کته کنم
مثل خر توگل گیر کردم از عالمو ادم پرسیدم فقط تو ۱۰تا برگه طرزه تهیشو نوشته بودم هرکسم ی جور گفته بود😂😂😂😂😂
منم دیشب ی پسربودایوب سواری گفت تا۱۰روزدیگ میمیره گفتم حقوقم۵۰۰شماره کارت بده۵۰بزنم برات
