بهم دلداری بدید ...
بچه من قراره بدنیا بیاد چند وقت دیگه ...نمیگم چه متلک ها از خانواده ش که شنیدم .
حالا ی نفر باید تو گوش بچه م قران بخ$ونه ،بابام زیاد بلد نیست .همسرم میگه خب بابای من سن دار تر هست ،بلد تره...بذار بابام بخوانه...
آخه چه پدری ...که از اول گفت فکر کنید داماد شما پدر نداره .اصلا هیچ کار نکرد برامون،چرا ،چون نداره ...واسه دخترش هم نخوند...پدر شوهر دخترش خوند تو گوش نوه هاش ...
من از بدی نمیگم نخونه،عروس بدی نبودم براشون ...این همه وقت تو غربت ،حامله م نگفتن چکار میکنی ؟۵۰ ت پول تو مشتم نذاشتن ؟؟؟؟دستی توقع خیلی دارن ...حالا مامانم میگه بابات میخواد گوسفند بکشه برای نی نی،مهمونی بده برات ...بابام ماهه.همسرم خوبه بچه ها ،میدونه خانواده ش نرمال نیستن ...ولی میگه بابام بلد تره...
تو گوش بچه چون اولین باره یکی بخونه که بلده...
من دلم ازشون پره.اصلا نمیگن نوه مون گناه داره،حداقل هوای عزوسمون رو داشته باشیم ...همه کار رو بابام کرد،عقد ،عروسی،حتی الان بهم پول میده و راه دورم هوامو داره