خانومااااا توروخدااا کمک

عزیزمممم صبرداشته باش انشالله میری سرخونه زندگی خودت وکلیم خوشبخت میشی.

ولی اگه خداییی نکرده بازم همچین اتفاقی افتاد دیگه به شوهرت نگووو یه دفعه توی ذهنش به این موضوع عادت میکنه خدایی نکرده اگه توی زندگیتون بحث وعصبانیت پیش اومد بدفعه دیدی دستش بلندشد یاتوی بحث به روت آوردو تحقیرت کرد

چون آدم وقتی خانواده خودش بزرگش کنن دیگرانم همین کارومیکنن وای به حال وقتی که کوچکش کنن دیگرانم به بدترین شکل ممکن همین کارو میکنن یعنی این تجربه شخصی خودم هس که میگم.

پیغمبرخداهم که باشی ممکنه توی دعوایه چیزی اززبونت در میره وممکنه شمادلسرد بشی ازش

پس تامیتونی تودار باش راجع به داداشت جلو شوهرت.

میدونمممم عزیزم مخصوصاکه باباتم اون زمان نبوده

حالاهرچی بوده تموم شده رفته ایشالله که دیگه چیزی پیش نیاد

وووووووو همیشه همیشه بااعتمادبنفس زندگی کن ویادت باشه بهترین هستی وارزشمندی.......

اخه شوهرم اصلا بمن توجه نمیکنه همش چسبیده بخاهرش کم مونده بااون رابطه....😕😕😕منم داداش خوشگل بزرگترازخودم مخام پشتم باشه