2733
2734

امروز عصر رفتم خونشون باشوهرم..

وقتی رفتم دست و صورتشو بوسیدم و نشستم..

اصلا با من حرف نمیزد

یه بند ،با شوهرم حرف میزد و قهقهه میکرد

شوهرمم متوجه شده بود همش سعی میکرد خودش باهام صحبت کنه ...

شوهرم رفت حیاطشون 

تا رفت مادرشوهذم نشست تعریف کردن ازخواهر زاده اش(عقد هستن) همش میگفت  خواهرم با مادرشوهر دخترش رفتن مسافرت ،مگه ایقدفلانی  احترام مادرشوهرش میذاره و ... منم انگار ن انگار ک چیزی شنیدم

بعد رفت یه بشقاب میوه خوری از زرد الو و گوجه سبز اورد 

حتی یه تعارف نزد بفرما ...

پدرشوهرم ک اومد تو حال ،گفت الوچه رو گذاشتین وسط 

چرا نمیخورین

یهو مادرشوهرم گفت ،دیگه نمیتونم بذارم دهنتون که

خودتون بخورین

بعد پدرشوهرم گفت

 بفرما شیدا بیا بخور چرا نمیخوری

منم گفتم ممنون مرسی و نرفتم جلو

مادرشوهرم دید نمیرم،فقط گفت شیدا بخور!!!! ...


مهم نیست کم کم عادت میکنه به همین روال برو جلو

امیرمؤمنان علی(ع)- خطاب به قنبر- که می‌خواست به کسی که به او ناسزا گفته بود، ناسزا گوید- می‌فرماید: آرام باش قنبر! دشنامگوی خود را خوار و سرشکسته بگذار تا خدای رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشی. قسم به خدایی که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید، مؤمن پروردگار خود را با چیزی همانند بردباری خشنود نکرد و شیطان را با حربه‌ای چون خاموشی به خشم نیاورد و احمق را چیزی مانند سکوت در مقابل او کیفر نداد. (أمالی شیخ مفید، ص118، ح2)

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خب راس میگه نباید بزاره دهنتون که😂😂😂😂😂😂😂😂😂

بلاخره من بعد از ۱۴ سال مادر شدم 🤩 اونم از روش فرزند خواندگی 🤩🤩🤩پسرم معجزه ی زندگی مون شده   و زندگیمون رو بت بهشت  تبدیل کرده 🤩🤩🤩
2731

احترام زیادی گذاشتی روش زیاد شده والا...ناراحت نشیا ازم

خدایا تا تو کنارمی نمیترسه دلم...بمون پیشم مثل هر ثانیه از زندگیم ک بودنت رو واضحتر از هر بودنی حس کردم...مرسی ک بهم فرصت زندگی کردن،عاشق شدن،بچگی کردن و بزرگ شدن دادی...خدایا بابت همه نعمتهایی ک دادی و ندادی شکرت😍
2738

وقتی ام شوهرم اومد داخل 

بهشوهرم  گفت یه فرم هست برام پر میکنی ?

بعد شوهرم گغت فرم چی

گفت هیچی الان نمیشه بعدا خودم پر میکنم 

باز بهش گفت فردا منو ساعت هفت و نیم میبری کلینیک 

باز شوهرم گفت واسه چ کاری (عمدا میپرسید ، ازش

چون خبر داشت ک قراره مامانش فردا بره سنجش تراکم استخوان )

یهو مامانش گفت وای خودت ک میدونی قراره کجا برم

منم هیچی نگفتم ک خدا بده و واسه چ کاری میخواین برین دکتر 



پ.ن: لطفا نگین شتید مادرشوهرت دوس نداشته بدونی ...چون این اخلاق و نداره .عمدا برای ازمایشگاهم ک میره خبر میده ک تو فرداش زنگ بزنی احوالشو بپرسی


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز