خانومای گل لطفا بخونید و بگین ک اگه شما هم جای من بودین ناراحت میشدین یا من خیلی حساسم....
چن روز پیش به اصرار خواهرم رفته بودم خونشون (من مجردم و خواهرم متاهل) انقد اصرار کرد که اون شب واسه خواب پیششون موندم و خلاصه تا فردا نزدیکای غروب خونه خواهرم موندم. بعد به خواهرم گفتم زنگ بزنه آژانس. خلاصه سرتونو درد نیارم، با آژانس داشتم میرفتم خونه خودمون تو ماشین داشتم با خواهرم تو تل چت میکردم. بعدش من یه شوخی با خواهرم کردم(تروخدا نپرسین چه شوخی ای کردی) به هرحال فقط در حد یه شوخی بود و چیز خاصی نبود که بخواد ناراحت شه. برگشت بهم گفت اومدی خونم کنگر خوردی لنگر انداختی تازه طلبکارم هستی؟!
من خیلی ناراحت شدم از این حرفش یه جورایی حس کردم مزاحمشون شدم با اینکه خودش اصرار کرده بود بمونم. خلاصه براش نوشتم الان داری منت میزاری؟ گفت نه ولی احترامتو دست خودت نگه دار، مهمون خونه من شدی بعد بهم این حرفو میزنی؟؟!!!
خلاصه که خیلی بهم برخورد این حرفش و از اون روز باهاش سرسنگینم
فقط تروخدا نپرسین چه شوخی ای کرده بودم فقط بدونین ک چیز خاصی نگفته بودم.😔