2737
2734
دكتر من هستن. ولى هنوز زايمان نكردم. تا حالا كه خوب بودن. معرفشون دوستم بود كه به چند نفر ديگه ام م ...

عزیزم ماه چندمی؟

منم هرچی نت گشتم تعریف کردن ازش.

شنا ادرس و شمارشو میفرستی برام گلم

منم خدا بخاد میخام برم پیشش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

عزیزم ماه چندمی؟ منم هرچی نت گشتم تعریف کردن ازش. شنا ادرس و شمارشو میفرستی برام گلم منم خدا بخاد ...

من هفته ى ٣٥ ام.

البته از ٥ ماهگى تحت نظرشون بودم.

شماره ندارم، بگردين تو نت هست. 

براى معاينه ميرم كلينيك بيمارستان نيكان. چهارشنبه صبح ها اونجان

اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِكْ اَلْفَرَجْ
2731

سلام عزیزان. من اعظم جانِ خیابانی رو خیلی قبولشون دارم و همیشه‌ پسِ ذهنم یاد تعریف‌های ایشون از دکتر محمدی بودم و منتظر روزی که اگر به دکتر نیاز داشتم بدون هیچ تحقیق اضافه‌ای ایشون رو برای درمانم انتخاب کنم. بالاخره بعد از چندسال اون روز رسید که ای کاش نمی‌رسید. ( سالِ قبل از آغاز کرونا ) می‌تونم بگم اولش کاملا تو ذوقم‌ خورد و از انتخاب و انتظارم شدیدا پشیمون‌ شدم. من چون پل ارتباطی از خودشون پیدا نکردم اینجا تجربه‌ام رو به اشتراک می‌گذارم بلکه خودشون بخونن.

از حق نگذریم ایشون پزشکی فوق‌العاده باادب، صبور، مهربان، باشخصیت، کاربلد، حاذق، توانمند و ... هستند، اما متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه، مثل بسیاری از همکارانشون‌ در این حیطه، حریم خصوصی بیمار رو اصلا درنظر نمی‌گیرن و هم زمان که شما مقابلشون‌ نشستی، یک نفر روی تخت معاینه خوابیده، یک نفر کنار شما منتظر نشسته، یک نفر زیر دست ماما داره معاینه‌ی اولیه می‌شه و این اصلا زیبنده و برازنده نیست. ما پزشک عمومی هم که می‌ریم حاضر نیستیم شخص غریبه‌ای در اتاق باشه، اینجا که تخصص زنان هست و ساعت‌هاااااا‌ در اتاق انتظار منتظر شدیم که بتونیم در امنیت خاطر و بصورت خصوصی مشکلمون‌ رو مطرح کنیم. من که خیلی تو ذوقم‌ خورد و بینهایت هم بهم برخورد،‌ چون وقتی گفتم تنها می‌خوام تو اتاق با شما باشم خیلی محکم گفتند نمی‌شه و اصلا برای حرف من و حریم شخصی من ارزش قائل نشدند.

من از اتاق بیرون اومدم و به منشی گفتم جای آخرین بیمار می‌رم تو، چهار ساعت منتظر شدم که درنهایت تو اتاق با دکتر تنها باشم. بعد که با مادرم وارد اتاق شدیم به مادرم گفتند که بیرون باشه ( جوک سال ) وقتی پرسیدم چرا، فرمودند نزدیکان نباشند بهتره، شاید جلوشون راحت نباشید. گفتم من جلوی غریبه‌ها ناراحت و معذب بودم که برای شما مهم نبود و حاضر نشدید من رو تنها در اتاق ویزیت کنید، حالا مادرم شد غریبه و حریم خصوصی من براتون مهم شد؟ واقعا طرز تفکر خنده‌داری داشتند به نظرم. درنهایت هم برای اثبات نصیحتشون کاری کردند که اصلا زیبنده‌ی ایشون نبود. ایشون جلوی مادرم با یک لحن شیطنت‌آمیزی پرسیدند که متاهلی؟ و من گفتم نه، بعد با طعنه گفتند که شناسنامه‌ای نه‌ها، کلی پرسیدم، اگه چیزی هست من باید بدونم ... این جملات سال‌هاست که از ذهن من پاک نشده، ایشون رسما من رو جلوی مادرم با زنان خیابونی یکی کردند بدون اینکه بفهمند چی رو باید از کی بپرسند ... اینم بماند!

در آخر باید بگم که با وجود همه‌ی ویژگی‌های مثبتی که در ایشون دیدم و انصاف نیست در نوشته‌هام سانسور بشن، اون بلند شدن جلوی پام، دست دادن، گرم گرفتن، گوش شنوا و وقتی که گذاشتن و دست سبکی که همه‌ی مریض‌ها می‌گفتن دارن ( اما برای من خیلی سنگین شد )، دیگه هرگز حاضر نشدم برم مطبشون.

من وقت می‌زارم، هزینه می‌کنم و از دکترم انتظار دارم حداقل به عقاید من احترام بزاره. حضور سه نفر غریبه، که همه‌ی وجودشون‌ گوش شده بود که ببینند تو چی می‌گی، اونم در زمان صحبت راجع به خصوصی‌ترین مسائل، واقعا نه در شان ایشون بود و نه در شان من!

امیدوارم ایشون این پیام رو بخونن و از من بشنون که به خدا حیفه، واقعا حیفه، که بخاطر یک سبک غلط که روش پافشاری هم می‌کنید، خاطره‌ی خوبی که ازتون برامون ساخته بودند به کسری از ثانیه از بین بره.

من دوستان زیادی داشتم که پیش ایشون زایمان کردند و همگی راضی بودند، اما کسانی که برای مسائلی غیر بارداری مراجعت کرده بودند ( مثل خودم ) ناراضی بودند.

من اون روزها یک کیست خونی داشتم که به گفته‌ی پزشکانی که این سال‌ها پیششون رفتم با چند دوره قرص، کوچیک و درنهایت آب می‌شد و از بین می‌رفت. اما ایشون، یا اون کیست رو در سونوی من ندیدند، یا تشخیصش ندادند، یا انقدر گرم بحث با من و افکارم بودند که فراموش کردند که روش نظری بدند ... نمی‌دونم، خلاصه هرچی که بود یک درمان ساده و کم‌هزینه به هر علتی، اون روز از من دریغ شد و الان که چند سال گذشته، اون کیست انقدر بزرگ و گسترده شده و در شکم و لگن من ریشه دوانده که تبدیل به آندومتریوز شده و کل زندگی من رو مختل کرده.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز