داستان ازین قراره که من اون موقع ده سالم بود ،یه همسایه داشتیم نیشابوری بودنت دوتا جاری بودن که تو به ساختمون زندگی میکردن ، تولد داداشم بود و من رفته بودم پیش یکی از جاری ها که تو حیاط بود و داشت رخت میشست ، اقا من دنبال سی دی آهنگ شاد و اینا بودم اون زمان رو سی دی میریختن آهنگا رو و بهش میگفتن show ، اقا ما رفتیم ب جاری اولیه گفتیم که برو از جاری دومی که طبقه بالا زندگی میکرد بپرس . منم اون موقع تلفظ درست show رو بلد نبودم بهش گفتم بروب مرضی ( جاری دومی ک طبقه بالا زندگی میکرد ) بگو من یه شووووووی هندی میخوام 😂😅🤣 اونم رفت بالا ب جاریش گفت هلنا اومده میگه من شووووووی هندی میخوام 😂🤣😅 هیچی دیگه جفتشون زدن زیر خنده منم تازه گرفتم چی گفتم 😂😅🤣 حالا هردوتاشون میگفتن این وسط شوهر هندی از کجا بیاریم واس تو 😂😅🤣
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
امروز با شوهرم رفتیم بیرون یه خانومی دم در خونمون تو ماشین نشسته بود بهش سلام دادم😐😐😐
تا ۱۰دیقه داشبورد ماشینمون رو گاز میگرفتم
خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست خدا، خدای آدمهای خلافکار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد فی الواقع خداوند اند لطافت،اند بخشش،اند بیخیال شدن،اند چشم پوشی و اند رفاقت است رفیق خوب و با مرام همه چیزش را پای رفاقت میدهد.اگر آدمها مرام داشته باشند هیچوقت دزدی نمیکنند،ولی متاسفانه بعضا آدمها تک خوری می کنند و این بد روزگار است.بایستی ما یه فکری به حال اهلی شدن آدمها بکنیم،اهلی کردن یعنی ...اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن.و این تنها راه رسیدن به خداست که بسیارم مهم است.