طلاق نگرفتم كلا مجردم ولی یه پسر یك سال و نیمه دارم! خواهرزادمه
خواهرم افسردگی بعد زایمان گرفت شدید من بچه و آوردم پیش خودم و بزرگش كردم حالا شده یك سال و نیمش كلی جشن براش گرفتم و عكاسی و لباس ست و! حالا هیچی دیگه پدر و مادرش اومدن شدن صاحبش از یه جهاتی خوشحالم از یه جهاتی دیگه حس مادرانه دارم نمیتونم بدمش به كسی به منم میگه مامان
یعنی کلا پیش شما بود؟
عزیزم خداحفظش کنه
اخی گلم عیب نداره بزار بره پیش خواهرت ولی دورادور حواست بهش باشه بهش سر بزن
اساس کار اشتباه بوده
کاش به خواهرت کمک میکردی که حالش بهتر شه یا تو بچه داری کمکش میکردی
مسلمه که اونا بچشونو میخوان گلم الان هم واسه تو سخته هم واسه اون طفل معصوم
چقدر سخت هم واسه شما هم بچه حس های مادرانه ات اومده رو الان ی دفعه میخواد جدا بشه
اخهی عزیزم چقد سخت،خوب اشکال نداره توهمیشه خاله ی مهربونش میمونی دیگه مسولیت ایندشو نداری ولی همیشه هستی پیشش
آخی خاله واقعا عین مادر میمونه چند سالته گلم ؟
اخی اینطور که بچه به هم میریزه.چون وابسته شما شده والان براش غریبه ان
منم خواهر زادم تقریبا همین طوره یه جورایی بچه خودم محسوب میشه اخر هفته ها میره پیش مامانش هر وقت میخوادبره من یه نفس راحت میکشم
اون بچه هم بهت وابسته شده، هیچ میدونی؟
شرایط سختیه، که قطعا تا مدتها به‌حالت عادی برنمیگرده
منم خواهرم سرکار میرفت بچهاشو داد ب من تا 8 شب پیش من بودن دانشجو هم بودم وقتی میبردشون انگار جونمو میگرف خیلی وابسته بودم بهشون حستو درک میکنم و از خدا برات بهترینها رو ارزو دارم مهربونم❤😍
