سلام
من یه دوست صمیمی دارم که متولد۶۸ هست
عموی کوچیکم ۴۰ سالشه و متولد۵۸ هست
ظهر عمم تماس گرفته که عکس دوستت رو نشون عموت دادم و پسندیده با دوستت صحبت کن اگر مشکلی نداره باهم صحبت کنن اگر پسندید بریم خواستگاری
عمومم وضع مالیش توپه و مهندسی داره تا الان نه با دختری بوده نه مشکل رفتاری داشته و بسیار رفتاراش معقولن.تیپو قیافه خوبی داره و خانواده سزشناسو بی حاشیه ای هستیم و مطمئنم برای هر دختری بره قبول میکنه
حالا من زیاد از این خواستگاری خوشحال نیستم چون نمیخوام دوست صمیمیم جز خانوادم بشه و دوستیم خراب شه و اینکه خانواده شوهرمن خیلی ماجراها و مشکلات داشتن و نمیخوام با این ازدواج زندگی من دست دوستامم بیفته
الان نمیدونم چه کنم
به دوستم بگم و بی خیاله دوستیو رازای خانوادم بشم و بگم هر چه بادا
یا اینکه بگم دوستم جوابش منفی بوده که اینجوری خودم عذاب وجدان دارمو خودمو مدیون اون دنیاش میکنم
شما بگید نظرتون چیه؟چون به هیچکس هم نباید حرفی بزنم