فردا شب دختر عموهام و پسر عموهام همه دارن از تهران میان خونه ی مامانم منم خیلی دلم میخواد اونجا باشم . چون همه هم سن وسالیم خیلی بهمون خو ش میگذره
ولی شوهرم از اینکه شب جایی بمونم بدش میاد . شهر محل زندگیم با خونه ی پدریمم حدود چهل دقیقه فاصله داره
اگه راستشو بگم عمرا نمیذاره برم شب بمونم خودشم کار داره نمیتونه با من بیاد اگه یه بهانه ای هم بیارم و دروغ بگم بعدا میفهمه شر میشه
اگه جای من بودین چکار میکردین🙄🙄🙄