البته فکر کنم نباید به داماد میگفتی.مستقیم به خودش باید بگی.مثل خودش خیلی خیلی ریلکس .انگار مدتهاست منتظر شنیدن بودی.
این یه مسیله ی روانشناسیه ها.گاهی چیزی که داریم داره خفه مون میکنه( عذرخواهی میکنم این رو در موردت میگم)
وقتی مرتب پافشاری کنی که نه من میخوام ادامه بدیم ...نه من میخوام زندگی کنیم....یعنی با رفتارت و یا گفتارت نشون بدی میل به موندن داری، طرف خفه تر میشه.وقتی به دامادشونم میگی تصور شوهرت یا ابروریزی کردن توست و یا اینکه تو هنوز امید داری یکی پا در میونی کنه!
وقتی قاطع و مستقیم بگی باهات موافقم دیگه احساس خفگی ش میره.عقلش میتونه بهتر کار کنه