خواهرر شوههههررر و مادر شوهررررر

وقتی بر میگرده میگه فلانی بمیره من برا داداشم زن بگیرم یتیماشم میدم مانانم نگه داشته باشه چطور باید باهاش رفتاربشه یا تو ۱۲ سالی ک عروسشونم ندیدم بچه برادرشونو بغل بگیرن حالا همه چی ب کنار وقتی شنیدم حرفشو نابود شدم وپی ب این بردم ک واقعا میگن خواهرشوهر گرگی تو لباس بره هست البته دور از جون خوباش

نه والا به من کسی جرات نمیکنه چیزی بگه خودشونم خوبن کلی گفتم

والا مادرشوهرمن هررررشب همینجاست میشینه بغل شوهرم اونطرفش مادرشه اونطرف مبل! به هیچ طریقی دسترسی ندارم به شوهرم صداش میزنم چشم میدوزه به لبهای ما که چی میگیم اگه متوجه نشه نشه میگه چی گفتین؟؟دوساله دارم تحملش میکنم یکبار هم گفت از حالا اومدم زندگی پسرمو نظارت کنم سوارش نشی!جونمو به لبم رسونده شماهایی که دم از خوب بودن با خانواده شوهر میزنین بخدا یکروز هم نمیتونین این آدمو تحمل کنین

😢😢😢😢

دادم با گوشت وخونم حسش می کنم

هیچ وقت نمی فهمیدم یعنی چی

من که بهترین خواهرشوهر دنیاممم، البته از نگاه خودم😂😂😂😂 مامانمم جزو بهترین مادرشوهرای تاریخه😎

زن داداش من خونشون با بابا مامانم ی ربع فاصلست باور میکنین ده ساله که عروسمونه نه من نه خانوادم حتی ی ناهار خشک و خالی نخوردیم خونشون به خداوندی خدا قسم درحالیکه هفته ای دو روزو حتما خونه بابام هست بچه شم ۴ سال مادرم نگه داشت بی مزد و منت منم تا تو اون شهر بودم ۳ بار دعوتش کردم خونم و مثل چی ازش پذیزایی کردم 

اختلافی هم نداره باهامون خیلی هم خوبیم چون پدر و مادرم و من میگیم خودشون خوش باشن مارو بیخیال 

ولی خب ابن درسته؟این عروس خوبه؟

ميگذره اينم غصه نخور

موافقم کرم از خود درخته اما یه سری جاها واقعا دخالت بی مورد خودشون خرابشون میکنه

یعنی شوهرمنو همچییییییین آتیشی میکنن میندازن ب جون من ک حد داره و حساب نداره.من تو حاملگی لنقدر هوس میوه و غذا کرررردم تا مادرشوهرم ب شوهرم اجازه نمیداد نمیگررررفت 😒خداااشاهده موقع زایمانم سوهرم میخاست جیگر بگیذه گفت نهههههه ضرر داره😐😑بعد گفت ارده و شیذه بگیرم گفت نههههههه واسه بخیه هاش بده😐😐😐😐

اصلا دیگه عروس ها از اون ور بوم افتادن،،،،خیلی بی منطق و بدجنس شدن بعضی هاشون

اونایی که میان از خواهرشوهر بد میگن "،صدرصد زن داداش های خودتون هم از شما بد میگن

می گذره

برادر شوهر که عددی نیست بخواد کاری بکنه🙄

عزیزم داداش من خونشون طبقه بالای مامانمه،،،یه ساله ازدواج کرده،،،تا حالا پامون رو نزاشتیم بالا،،،یه تعارف نزده بیاین بالا،،،نهار و شام پیشکش

به اون خدا قسم زن داداش من میرفت خرید یه عالمه میوه و بیسکویت میخرید بعد از اونجا میومد آرایشگاه من براش رنگ مجانی میزاشتم نه یه بار اونم ده بار

بعد دختر من نگاه خرید هاش میکرد نمیکرد این بشر بگیره یه دونه سیب بده دست دخترم ،،بعد من براش صدهزار رنگ مجانی گذاشتم،،،،وقتی این حرکاتش رو دیدم دیگه بی محلی میکنم بهش و اصلا خوشم نمیاد ازش،،،

بعد این عروس ممکنه پیش دو نفر بشینه بگه خواهرشوهرم اونجوری فلان بهمانه،،دیگه کارهای خودش رو که نمیگه

چه جالب

حرومش بشه 😐😐😐اون رنگا