2733
2739
عنوان

چرا خواهر شوهرم اینجوری گفت

655 بازدید | 39 پست

تولد مادرشوهرم بود، من رفتم براش کادو خریدم ، فرداش که میخواستیم بریم شوهرم زنگ زد به خواهر شوهرم که اگه کیک نخریدی من بخرم ، که اونم گفت بخر ، خلاصه رفتیم خونه مادر شوهرم ، عموی شوهرم و عمشم بود ، که یهو خواهر شوهرم رو به عمه و زن عموش گفت که ،علی( شوهر من) هر چی بخواد بخره با من مشورت میکنه 

واااااااای خدا خیلی لجم گرفت اخه اصلا اینجوری نیس ، شوهرم نبود اونجا

بعد زن عموشم یه جوری به من نگاه کرد، انگار من توی زندگیم هیچ کاره ام ، با اینکه شوهرم نهایتا در مورد کیکو تولدو روز مادر بخواد با خواهر شوهرم مشورت میکنه

فک کنم توهمیه 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

بزار دلم خوش باشه😭😭انقد غیبتمو نکن

من یه خواهرشوهرم و عاشق عروسمونم.....دوسش دارم چون برادرمو دوس دارم....نمیدونم چه حسیه ولی همیشه دوس دارم توو هرجمعی بهترین باشه...تووهمه ی خریدا بهترین رو براش انتخاب میکنم حتی اگه خودم عاشق اون وسیله شده باشم....چون دوس دارم توو اوج باشه و هیچ کمبودی رو احساس نکنه....دوس دارم بم‌ب چشم خواهرش نگاه کنه نه خواهرشوهرخبیث😂😂
2731
2738

همون جا کوبنده میگفتی من ازش خواستم تو یه سری چیزا بهت احترام بذاره نمیدونستم انقد خوشحال میشی

                                                                                                 💖 آرزوهای قشنگتون واقعی بشه💓.

اون روی صحبتش درواقع با تو بوده بذارتوخواب و خیالات خودش خوش باشه 

پایان آدمیزاد از بی  خداییست نه از دست دادن معشوق  نه رفتن یار و نه تنهایی هیچکدام پایان ادمی نیست تنها بی خداییست  که انسان را تمام میکند.
همون جا کوبنده میگفتی من ازش خواستم تو یه سری چیزا بهت احترام بذاره نمیدونستم انقد خوشحال میشی

وااااای کاش میگفتم ، اخه یکم با فاصله نشسته بودم نمیشد چیزی بگم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز