جاری دارا شمام با این رفتارا حساس میشید یا من الکی حساسم؟

آها.

خیلی چیزا رو شما خبر نداری چون فقط ظاهر روابطو میبینی.خواهر شوهرای من پیش جاریم که طبقه دوم ماست میرن ولی پیش ما نمیان بدون هیچ دلیلی اولا خود جاریم خیلی به این کار افتخار میکرد ولی از وقتی دیدن برای من مهم نیست تازه هروقت ببینمشون دارن میرن اونجا سلام و احوال پرسی هم میکنم کلا از رو رفتن تازه جاریمم همش اعتراض که اینا میخوان ازم سوااستفاده کنن .به نظرم به فکر خودت و زندگیت باش دو روز دنیا ارزش نداره که حرص بیشعوری یکی دیگه رو بخوری بذار هرجورمیخوان فکر کنن

منم یدونه دارم اما به همه چی من حسودی میکنه حتی یه لباس 

عزیزم شما مگه عزت نفس نداری خوب به جهنم که باهات گرم نمیگیره.کلا حرف گوش نمیدی حرف حرف خودته عزیزم از  کاری ساخته نیست انگار خیلی محتاج توجه جاریتی

زات بعضیا همینه من پارسال بچه م سقط شده بود بعد جاریم هی میگفت واسه یه لخته خون ناراحتی ؟ جیگرم آتیش میگرفت بعدم تو بیمارستان چون من با شوهرم راحت تر بودم اون همه ش پیشم میموند جاریم هی مسخره میکرد و تیکه مینداخت

هرکی ازت پرسید چرا فرق میذاره بینتون بگو من مسئول رفتار اونکه نیستم از خودش بپرسید

کار درست رو تو کردی که باهاشون قاطی نشدی آفرین به جاری اعتمادی نیست حرفی که بهش میزنی مث چک سفید امضایی هست که بهش میدی بالاخره یه جا خودش رو نشون میده تو باهاشون در حد همون سلام علیک که باشی کافیه 

اصلا من لزومی نمی بینم که شماها اینقدر دلتون میخواد با جاری و خواهرشوهر و خانواده شوهر صمیمی باشید بابا اشتباهه به خدا اشتباهه 

یه خانمی تاپیک زده بود با جاری که مث خواهر بوده حرف زده اونم بعد از یه مدت گذاشته کف دست مادرشوهر 

آخه چرا به چه عقل و استدلالی با جاریتون صمیمی میشین

با خواهرشوهر صمیمی میشین این میشه اول مشکلات زندگی و اول سوء تفاهم ها   

ای کاش راه حلی وجود داشت چون واقعن عذاب الهی ان

درکت نمیکنم وقتی حرف گوش نمیدی همینجور به حرص خوردنت ادامه بده گلم  و بدون زندگی بدون ارامشی در انتظارته اینقد از خودت و شوهرت غافل خواهی شد و همش درگیر جاریتی

یه چیز دیگه عزیزم زیادی هم که دوروبرشون باشی فک میکنن آویزونی بیشتر خودشونو واست میگیرن  

خودم وضعیتم از شما بد تربود که اجازه اظهار نظر دادم به خودم ولی شما حرف گوش نمیدی عزیزم بهت میگم ما تو یه ساختمون دو طبقه ایم از وقتی عروسی کردیم پیشما نیومدن پیش اون میرن حتی وقتی من میرم خونشون با اینکه فامیل نزدیک منن خواهرشوهرام اما حتی روشونو نمیکنن طرف من سلام کنن میرن تو یه اتاق دیگه .اما دلیل نمیشه من خودمو ضعیفیا تقصیر کار بدونم به خاطر درد بیشعوریه یکی دیگه خوب بیشعورن برامم اصلا مهم نیست فقط نظر شوهرم برام مهمه که علنا بهشون گفت شما لیاقت ندارین کسی بهتون سر بزنه ایراد دارید