من بخاطر مشگلی کا برام پیش اومده مریض شدم نمی تونم روزه بگیرم گرسنم بود بعدش میخواستم غذا درست کنم روی صندلی بشینم اشپزی کنم به یکی گفتم مایه تابه تو اب چکان دستم نمیرس نمی تونم بلندبشم سرپاه می تونی بهم بدیش گفت من رفتم دراز کشیدم بزار داداش که از سرکاراومد نیم ساعت گذشت داداشم هنوز نیومده ۱ساعت دیگم شاید نیاید کلا عادتشون فرق میذارن حق ندارم ناراحت بشم خیرسرشم نماز میخون میره احیا