یکی از عزیزام به تازگی فوت کرده پدر مادرم رفتن شهرستانی که حدود یک ساعت با اینجا فاصله داره یکی از داداشام بخاطر پروژه و درسش نرفت و پیشم موند...منم سر کارم منتهی همسرم مثل همیشه همونطور که تو تاپیکای دیگم گفتم خیلییی خودشو درگیر کار کرده امشب میگه خونه خواهرم یه سری تعمیرات داره باید برم کمک دومادمون خواهرش هم خونه نیست... میگم نکنه میره خوش گذرونی یا هر چیز دیگه...دیگه خسته شدم بس فکر کردم بس حرف زدم بس که تاپیک زدم کسی هم پیشم نیست داداشم خوابیده فردا هم باید برم سرکار از طرفی فوت یکی از عزیزام کلا جو خونه رو غمگین کرده... دلم شکسته... فکرم مشغوله...چیکار کنم؟!
هر چی بهش میگم میگه چیکار کنم عشقم کار دارم میگم ینی تا صبح؟من تنها تو اتاقم دراز کشیدم انگار بود و نبودم براش فرقی نداره از طرفی مشکلی با هم نداریم ...چه حس بدیه😢😢😢😢