مهلت نمیدین ب ادم ک...حالا قصد و غرضی نداشتم من والا ک گفتم خیلی طولانی نشه عنوانه و تو اون لحظه نشد ادامه بدم یهو شوهرم اومد..ـ
حالا میگمـاونایی ک میخوان بخندن لطفا نمونن اینجا چون واقعا دروغ و سرکاری نیست و خیلی دلخورم...
با همسایمون رفتیم پارک بعد رفتیم سوار کشتی صبا شدیم شوهر من نیومد و موندش پیش وسیله ها ولی شوهر همسایمون و بچه هاش پیش ما اومدن اون زن خیل تیپای ازاد داره وشوهرشم براش اهمیتی نداره...ما تو کشتی جیغ زدیم خیلی من همه جا اینجوری ام و تاحالا شوهرم اعتراضی نداشت...وقتی برگشتیم پیششوهرم اونا رفتن بچه هاشونو بردن تاب سواری من نشستم پیش شوهرم بهم گفتش برای چی انقد جیغ زدی بی حیا کل پارک ب شما نگا میکردن پارک خلوت بود دعوام کرد گفتم توروخدا جلو ملت تابلو نکن باشه حق با توإ فقط توروخدا نزار این زن همسایه بفهمه ک ناراحت شدی وگرنه سوژم میکنه و تا مدت ها تیکشو میندازه این اخلاقش بهم ثابت شده ـــ...با اینکه خیلی ناراحت و عصبانی بود اما ب حرفم گوش کرد...زنه همینکه اومد برگشت گفت دعوات کرد شوهرت؟؟ وا چرا دعواش کردی ساغر داشت میفتاد ما ترسیدیم و فللن...شوهرم گفت اگه نمیتونین جیغ نزنین سوارنشین ...منم یواشکی ب زنه گفتم زیاد کشش نده چون حساستر میشه...اما زنه گوش نداد و هی تیکه میومد ک اره خیلی خوش گذشت و هیجانمون تخلیه شد و فلانو....بعد من چیزی نمیگفتم وقتی رسیدیم خونه برکشت گفت حالا انقد بگم ک کتکت بزنه(اخه میدونست شوهرمن یکم دست بزن داشت قبلا)من بهم برخورد بشوهرم گفتم اره کتکم میزنی؟(من ساده توقع داشتم پشتم دربیاد)اما گفت ساغر گفت دیگه اینکارو نکنه....زنه گفت اره دیگه ازین غلطا ینی؟اخه خیلی باهم جوریم و صمیمی خیر سرم...بعد گفتش ینی دیگه سوار شی جیغ نمیزنی؟؟من چیری نگفتم اومدم خونه...بشوهرم گفتم باید پشتمو میگرفتی گفت حقته تو ک منو میشناسی چرا جیغ زدی من واقعا منظوری نداشتم بچه ها ...خیلی ناراحتم