زنه باماشین اومد شوهرمم بود منم رفتم...اول ک بهم تهمت خیانت زد...بعدشم گف بابات نیادخونمون و مهریتو باید ببخشی من از بابات میترسم😏طرفم گف مهریه برازهراس ن باباش میگه ن من از باباش میترسم گفتم منم ازتو میترسم که خودزنی میکنه هنوزم که هنوزه میگه ن تو هل دادی...قرارشد فردا بریم مشاوره دوتایی...قرارشد مثلا تکرارنکنه اتفاقات قبلو ولی تانشستم گف بابات فلان گف به بابام😂مطمئنم درس بشو نیس حالامن فردامشاوره برام بعد بیام تصمیم بگیرم؟اون تهمتشو چیکارکنم؟اخه چن ماه پیش یکی زنگید گف زهرایی و اس داد منم تاشوهرم اومد گذاشتم کف دستشو خطمم دادم بهش...حالا میگه اون طرف میگفته من باهاش دوس بودم😨گفتم شمارمو میگیرم ثابت کن باهاش دوس بودم...دیگ این کارش مونده بود....ازش کاملا قطع امیدکردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حالاخداروشکربچه نداری عزیزم اگرواقعا نمیتونی طلاق بگیرجونی توهدرنده نسوزپاش من دارم به پای يه آدم شیشه ای به خاطربچه هام میسوزم به خدااززندگی جزبدبختی چیزی ندیدم خداکمکت کنه رهابشی فقط نسوزجونی چیزحیفیه