من نمیتونم یه سری از کارهای همسرم فراموش کنم و ترس دارم نسبت به این کارا ،و آینده م با اون.طبیعیه؟کارهاش نمینویسم چون بعضیا میکن چرا به صراحت مینویسی توی تاپیکای قبلم هست
نه روانی چرا
همه همینن
نه طبیعیه .. روانی چرا
خب اگه ننویسی که ماازکجابدونیم مشکل روانی داری یانه
نه خیلیا اینطورین ....
ن خصلت زنا اینکه همه چیزو دیر فراموش میکنن
وا روانی چیه خیلیا نمیتونن فراموش کنن
نه عزیزم نداری ولی فراموش کردنشون نیاز به کمک حرفه ای داره و تلاش و عشق تو.من که بعد۵ ماه روانکاوی الان به این نتیجه رسیدم که نمیخوامش اصلا
اخی عزیزم .ولی اینجوری خودت اذیت میشی
نه گلم چرا روانی کیه که بتونه فراموش کنه ولی سعی کن غصه نخوری که خودتو نابود کنی آینده را هم بسپار به خدا
بدی اثر بدتری روی ادم داره تا خوبی.واسه همین اثرش بیشتر میمونه و دیرتر فراموش میشه
احتمالا با کاراش امنیت خاطرتون را سلب کرده
والا منم همینم هیچوقت کارایی که شوهرم در حقم کرده رو نتونستم فراموش کنم آخه مگه میشه ...
دوستش دارم زندگیم رو هم دوس دارم ولی یه سری چیزا هیچوقت فراموش شدنی نیستن
به خاطر اینکه چون نمیتونم فراموش کنم نتونستم بهش فرصت بدم در مقابل اینکه بهم گفت بهت قول میدم که دیگه عالی بشم .دلم میخواست فرصت بدم اما وقتی رفتم باهاش تمام کارهاش اومد مقابل چشمم و استرس گرفتم و نتونستم بهش فرصت بدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
