شما الان حالتون خوبه؟
احساس نمیکنید بهتون کم محبتی شده .به اندازه کافی توجه نشده؟
من الان این مشکلو دارم.افسردگی ماژور دارم.از مامانم خیلی دورم.اصلا حوصله ی منو نداره.سر یه خرید ساده هم نمیتونیم به توافق برسیم .زود دعوامون میشه
همیشه به کسایی که با مادرشون خوبن حسودیم میشه.دلم میخاد باهم وقت بگزرونیم.ولی اصلا فرصتشو نداره
مامانم شاغل بوده ولی همچین حسی ندارم. خیلی هم با هم نزدیک و صمیمی هستیم الان
من،نه همچین حسی ندارم
من مامانم خونه داره ولی اونم همش با من دعوا داره. و سر هیچی توافق نداریم. به نظرم ربطی به شاغل بودن نداره.
نههه چون مامانم به هردو می رسید
کاری نداره ب شاغل بودن بنظرم شاید مادرتون افسردس...اونم دلش میخاد مورد توجهتون قرار بگیره
منم مامانم شاغل بود
تنهای تنها بزرگ شدم
بابام نداشتم
کم مهری بهم شد دیگه... چ کنم.
سپردم ب خدا
مامانم دبير بودن روابطمون خوبه صميمي هستيم
خودمم شاغلم
من مامانم معلم هستن ...تازه تک فرزندم ...بسیار رابطه صمیمی داریم ...کیفیت زمان مهمه نه کمیت ...خیلی ها از صبح با بچشونن ولی نه بازی نه محبت الانم که یکسره سرها تو گوشی بچه خودش با خودشه ....ولی من خودمم شاغلم و حتما همین رویه رو پیش میگیرم
ن اصلا همشو فراموش کردم😓
منم همینجوریم با مادرم ولی فک نکنم اون تلاششو کرده خیلی جاها از خیلیا که شاغل نبودن بیشتر پشتم بوده من در هر صورت تحسینش می کنم محبتشو تو تلاشش به خاطر من می بینم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
