2733
2739


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم💛✨


الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم💛✨


الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم💛✨


الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم💛✨


الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم💛✨

اینم برا شما😍



مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.
امشب مگه چه شبیه؟  من مسیحیم برات دعا میکنم عزیزم

امشب شب قدر 

شبی که تقدیر آدمها نوشته میشه

فرزندم،دلبندم، عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم
2738
امشب شب قدر  شبی که تقدیر آدمها نوشته میشه

اها اوکی مرسی عزیزم دعاهاتون قبول باشه

بچه‌دار شدن تصمیم خطیری‌ست . با این تصمیم می‌گذارید که قلب‌تان تا ابد جایی در بیرون و دوروبر تن‌تان بسر برد 
بچه ها تروخدا بگین امشب چه شبیه

عزیزم امشب یکی از شبهای قدر هست. خدا تو این شبها تقدیر یک ساله ی بنده هاش رو مینویسه. دعا میکنیم که خدا بهترین ها رو برامون بنویسه و مشکلاتمون رو حل کنه

 خیلی 
بچه ها تروخدا بگین امشب چه شبیه

نمیدونی؟؟ ایران نیستی؟؟ از حال هوایی سایت معلوم نیس؟؟؟

دوست دارم یه روزی بشه به این روزام بخندم😂😂😂.ایشالا که اون روز میاد به امروزم بخندم😂😂😂.تولد یکسالگی محمد عزیزتز ازجانم.😍😘😘..قصهههههه زندگیمو برات تعریف کنم شاید به پهنای صورت اشک بریزی😳.اما فقط از اینجاش بگم وقتی یکی از نزدیکانم طعنه مادرنشدنمو و بی لیاقتیمو تو حرم امام رضا بهم زد دلم شکست💔💔 .خورد شد💔.از امام رضا خاستم تا یه کنجد بزاره تو دلم .میزاشت اما میگرفتشون تا بارداری سوووووووممممم...محمدم پسرم اومد تو بغلم.😍😍.خدایا خیلی هوامو داشتی خیلی جاهای زندگیم پشتم بودی ازت یه خاهش دارم همه ی کوچولوهارو تو پناه خودت جا بده پسرمنم بده.💖.یه خواهش کوچولو دیگههههه خواهش میکنم هیچ کس طعنه مادرنشدنشو نشنوه.😰😰💔.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز