دوستان اگه میتونید یه راه حلی نشون بدید بهم دیگه خسته شدم مشککلم کار همسرمه و شراکتش با داداششه ده ساله ازدواج کردم خیلی راههارو رفتم فایده نداشته قهر و دعوا و زبان خوش همه جورره ولی هر سری یه چیو بهونه میکنه میگه نمیشه فعلا توو این شر ایط اقتصادی کارمو سوا کنم خیلی مشکلات دارم اگه هستید بگم
بگو عزیزم
خب چه اشکالی داره شریک باشه با داداشش
کامل درکت میکنم خیلی بده شراکت همسر منم با داداشش شریکه همش دارم خود خوری میکنم اصلا هم به حرفم گوش نمیده
اخه شما نمیدو نی همه چی دست اوونه شوهر من حتی یه هزار تومن هم تو جیبش نمیذاره ما اگه کوچکترین چیزی برای خونه لازم داریم شو هرم با برادرش باید بره بخره ولی ما از هیچ خرید اونا خبر ند اریم کلی وسایل برای خونش میخره به اسم مامان باباش ولی دریغ از کوچکترین وسیله ای که من اضافه کنم کلی طلا خرید به خدا بحث حساددت نیست من گفتم واگذارش کردم به خدا چو ن مغز شوهرم انگار پر شده حرفهای من تاثیری نمیذاره روش
خیلی حالا این یه گوشش بود تازه زنش کلی قیافه میگیره واسه من انگار من حق اونو میخو رم خیلی اددمای رو مخی ان نمید ونم چه جوری شوهرمو بفهمونم مثلا حساب کن رابطه برادرشوهرم با شوهرم خوبه یه جوری رفتار میکنه شوهرم نرنجه ولی با من اصلا خوب نیست محل نمیده بهم منم فقط در حد یه سلام در صورتیکه شوهر من با جاریم خیلی صمیمانه برخورد میکنه بهش میگم چرا میگه من شخصیتم همینه میگم منو بی ارزش میکنی با این کارت ولی اصلا انگار این ادم خوب و بدد نمیفهمه
خیلی بده من دیگه بریدم فک کن من خودمو کشتم گفتم با هم خونه نخریم من دوست ندارم بااونا یه جا زندگی کنم ولی کیه به حرف من گوش بده الان مجبورم هر روز قیافه نحثشو نو ببینم کاش حداقل کار میکردم خودم دستم تو جیب خودم بود ولی افسووس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
