اقا دلم واسه پسرم خیلی تنگ شده

من زمانی ک شوهرم زنده بود نمیزاشتم مادرشوهرم بچمو ببره ب هیچ وجه

ولی از وقتی شوهرم فوت کرده بخاطر این ک اذییتم کنن رفتن ازم شکایت کردن و ملاقات خواستن درصورتی ک خداییش بچمو میدیدن حالا الانم ک بچه رو میبرن بهش حرفو حدیث یاد میدن😔

هروقت اومدن ببرن خودتم باهاش برو.بعد ی ساعت به یه بهونه بیارش خونه.کم کم بیخیالش میشن.

عزیزم به بچه ات یاد بده که کسی نباید به اندام های خصوصیش دست بزنه اگه کسی ام این کار کرد با صدای بلند بهش بگه نباید دست بزنه بهش 

اینجور شوخی ها خیلی بده😓 متاسفانه آسیب به بچه ها هم می زنه

هر وقت که اومدن دنبالش بهشون بگو اجازه نداره بدون من و شوهرم جایی بره محکم و با صدای نسبتا بلند بگو هم که جای حرف دیگه نمونه و ماست ها رو کیسه کنن😊

بهش یاد دادم.میدونه.یه سری عمش کشیده بود پایین دست زده بود به جوجوش گفته بود این چیه؟اینم گفته بود زشته بی ادب😡دست نزن.خود عمش باخنده تعریف کرد گفتم کاردرستی نکردی.من دیدم بابچه خودت هم این کارو میکنی.فردامیره تو خیابون بهش دست میزنن فکرمیکنه شوخیه.بعد اون یکی خواهر شوهرم ترور شخصیتیش کرد.

من هر وقت خواب بودم و پسرم بیدار می شد شوهرم می برد ش پیش مادرش و خودش بر می گشت منم چند دفعه گفتم اگه بردیش با خودت بیارش اون گوش نمی کرد منم سیاستم عوض کردم و به شوهرم گفت ماه رمضانه مامانت خودش حال نداره تو چرا می بری بچه رو اونجا مامانت خودش گناه  داره و🙄🙄🙄....دیگه بعد از اون هر وقت می بردش با خودش هم می اوردش😜😜

چرانذارن؟یه بهانه بیار پاشو برو خونت.به من انقد اصرار میکنن بعضی وقتها دعوامون میشه.میگم باشماتعارف ندارم که حتما کار واجب  دارم که میخوام برم دیگه.

اینم ایده خوبیه ... با خودش بچه رو ببره... آخه اگه مثل پسر من باشه که نیم ساعت کفافش نمیده باید چند ساعتی باشه و بازی کنه بعضی وقتها که میریم خونه مادر شوهرم و زود میخواهیم برگردیم نمیاد و مادر شوهرم هم از خدا خواسته شروع میکنه که آره اون از خداشه اینجا باشه... یه بار میگفت شما برید ببینین باهاتون نمیاد میخواد بگه پسر من اونو بیشتر از من میخواد ... تو این بازیها نباید افتاد چون آدم خودش اذیت ميشه

متاسفانه بعضی ها واسه شوخی و خنده این کار ها رو انجام می دن اما شوخی نداره گریه داره

منم از این کارها زیاد میکنم.لامصب خیلی جواب میده.😁

مامان من هر جا می رسید جلو همه پوشاک پسرم عوض می کرد منم غر که می زدم می گفت چه اشکال داره پسره ،دختر که نیست😓😓

بی شخصیتن دیگه.نمیدونن چه جوری محبتشونو نشون بدن.من اصلا پیش کسی لباسشو عوض نمیکنم که بفهمه.اما اینا انقد ول هستن که دختر بچه ۴ ساله از دسشویی میاد بیرون جلوی پدرشوهرم وایمیسته دست میکنه تا فیخالدونشو میخارونه.اون بنده خدا هم هی سرشو میندازه پایین یا هی میگه برو لباس بپوش میبینه بچه عین خیالش نیست بلند میشه میزنه بچه رو.چیکار کنه؟مادرباید این چیزارو یاد بچه بده دیگه.

واااااای چه قدر بده منم درد تو رو دارم

استراحت کنین

یک چند ساعتی از دستش راحتین .