اومدبم باغ پدرشوهرم توروستایی
خونهدمادربزرگ همسرم تواین روستاست منم گفتم دیگه ازاین خونه تاباغ که راهی نیست تیپ بزنم یه چادر گل گلی پوشیدم😭توراه همکلاسی دوران مدرسمو دیدم چنان تیپی زده بود وارایسی کرده بود که اینجوری شدن😨😨ابروم رفت😭😭اخه چرا باید منو اینجوری میدبد😢😭اون اینجا چیکارداشته اخه😥😭😭الان فکر میکنه همیشه اینجوری میگردم
چراوقتی تیپ میزنم کسی از دوستام یا همکلاسیام نمیبینه😭😭😭ارومم کنبد😭