شوهرم بنظر از دستم خسته میاد

خب ب جهنم ک ناراحته عزیزم قبلنا اگر مهربون تر بود چون میخواست زیر زبونتو بکشه الان میبینه دیگه حرف نمیزنی پیشش اینجوری میکنه.ب نظرم توام ناراحتیتو نشون بده تو رفتارت.تازه شوهرتم مشکل داره خاله زنکه دلیلی نداره انقدر تو کار ۲تا زن مداخله کنه

با همسرت بشین منطقی حرف بزن بدون اینکه قهر و ناراحتی پیش بیاد...

به نظرم خاله زنک نیست مادرش بهش فشار آورده...اونم نمیخواسته از اول عقد مشکلات اینچنینی پیش بیاد.

عزیزم الان عقدی حرفت برش داره ب نظرم واحد بالایی رو بفروشید با پولش جای دیگه خونه بخرید.با این چیزی ک تو میگی ب پسرش وابسته اس خیلی مشکلات ب وجود میاد.

بله وابستگی خیلی باعث مشکلات میشه

عزیزم خودتو سرزنش نکن ب هرحال تو ی دختر جون و بی تجربه بودی،امان از بزرگترای بدجنس

وا ...یعنی بخاطر تا ظهر خوابیدن و لباس نشستن دوس داره خفت‌کنه؟؟ 

والا بنظر من باید نشون بدی تغییر کردی...که داری خانوم میشی...غذا بپز از خونتون براشون ببر...البته قبلش اطمینان کن که خوشمزس...یا کارای مشابه...

ببین به‌چه دلیل ازت ناامید شدن...اون دلیل رو برطرف کن و امیدوارشون کن ...

زن داداش‌منم حواسش نبود میومد از دوستای نااهلش پیش مامانم تعریف میکرد درصورتی که واقعا زن داداشم شبیه دوستاش نبود ولی مامانم با تعریفای اون، ته دلش خالی میشد و فکر میکرد بهرحال هر کسی شبیه دوستشه...

واقعا گفتن اين خرفا اونم به مادر شوهر چه خوبيتي برات داره چه قشنگي داره؟؟؟!!!!!!!! بمنم گفته بودي ميگفتم چه دختر تنبلي اه اه افتخار هم ميكنن تا لنگ ظهر خوابه

واقعا زشته 

خوبه ادم اول رفتارشو مطابق با سن و عقلش كنه بعد هم حرفهاشو مزه مزه كنه بده بيرون

من با حرفای دوستان که‌میگن مادرشوهرت فلانه و‌بهمانه موافق نیستم....آخه خودت داری تعریف میکنی که از رو بی تجربگی یه حرفایی میزنی...مادر شوهر شما هم طبیعتا قدیسه و‌معصوم که نیست که قضاوت اشتباه‌نکنه ....شما هم دیگه اصرار نکن که درمورد اون‌موضوع با شوهرت صحبت کنی...بنطر من سعی کن در عمل به شوهرت نشون بدی که‌ خانواده اونو مثل خانواده خودت دوس داری.

تقریبا هیچ مردی نمی‌پذیره که مادرش فلان نقص رفتاری رو داره، پس در این زمینه ، بیهوده زور نزن که اثبات کنی مادرش فلانه‌و بهمانه.