2733
2734

من قرار بود 22 تیر عروسیم باشه چون داریم بنایی میکنیم و دوطبقه با خانواده شوهر میسازیم. خونه آماده نمیشه تا آون تاریخ چند شب پیش مادرشوهرم گفت ک به چیزی میگم ناراحت نشی ولی باید تاریخ و بندازی عقب تر. منم چون لباس و آرایشگاه و تالار رزو کرده بودیم و به همه گفته بودم. ناراحت شدم.. ولی گفتم اشکال نداره برا من مهم نیست. وقتی شوهرم اومد تو اتاق و مادرشوهرم دوباره مسئله رو گفت شوهرم به من گفت مشکلی نداری. گفتم چرا من واقعا جلو دوستان خجالت میکشم. بعد شوهرم گفت پاشو بریم بیرون سعی کرد قانعم کنه. من خیلی ناراحت بودم. برا همین یه چیزایی در مورد خانوادش گفتم ک خیلی ناراحت شد و سر و صدا کرد منم پریود بودم خونریزی شدید کردم. خلاصه آون شب تمام غرور من له شد و توی تاپیک ای قبلیم گفتم..... آون شب گذشت. اما امروز صبح...... اینم بگم شوهر من شغلش جوریه ک بعد 13روز آومده و کلا 6روز هست. فردام میره. بعد

دعا کنید زودتر و به سلامتی و دل خوش برم سر زندگیم. 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

خب نمیگن که عروسی نگیر. میگن چند روز بندازین عقب تا خونه آماده شه. چرا جلو دوستات باید خجالت بکشی؟!!!! 


دکلمه ای از زبان خدا : منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم. تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟   تو راه بندگی طی کن عزیز من... خدایی خوب میدانم! طلب کن خالق خود را، بجو ما را... تو خواهی یافت.   که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو. مگر‌ کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تو را از درگهم راندم؟   که می ترساندت از‌ من؟ رها کن آن خدای دور، آن نامهربان معبود. این منم پروردگار مهربانت، خالقت.    به نجوایی صدایم کن... بدان آغوش من باز است. قسم بر روز هنگامی که عالم را بگیرد نور، قسم بر اختران روشن اما دور :    * رهایت من نخواهم کرد *✌🙏  اللهم صل علی محمد و آل محمد. ( من ivf کردم، اگه سوالی در موردش داشتین بپرسین کمک تون کنم ) 

امروز صبح من رفتم به مادرشوهرم گفتم مامان من آون روز شوکه شدم. اشکال نداره هروقت عروسی رو گرفتین. نمیخوام با استرس باشه...... یهو یه پوزخند زد یه چیزی گفت ک انگار منظورش اینه ک من آدم دورویی هستم. 

دعا کنید زودتر و به سلامتی و دل خوش برم سر زندگیم. 
2738

تا اینجای ماجرا

شما مقصری

اولا آماده نشدن خونتون ربطی به مادرشوهر شما نداشته! مگه ایشون بنا بوده؟!

دوما بحث بین شما و همسرت یه بحثه دقیقا بین شما و همسرت. هیچ ربطی به اینکه درباره ی مادرش بد بگی نداره!

توقع داشتی همسرت قربونت هم بره؟

عزیزی که نوشتی اگه مخالفمی ریپلای نکن، بیزحمت اینم بگو اگر مخالفتم دقیقا چیکارت کنم بزرگوار؟😀😀😀😀 اون چیزی که شما مینویسی و کسی ریپلایت نمیکنه چیزیه که توی دفترچه خاطرات داخل میز دراورت نوشتی نه توی بخش "تبادل نظر" یه سایت عمومی😛

بعد میگه انسان جایز الخطا ست. گفتم من اشتباهی نکردم ک ناراحت باشم و داشتم از خودم دفاع میکردم.... یهو شوهرم رسید منم حرفمو قطع نکردم. و ادامه دادم. بعد شوهرم عصبانی شد گفت چرا یه مسئله رو ک تموم شده آدمه میدین گفتم مامان کش دادن. بعد عصبانی شد رفت تو ماشین

دعا کنید زودتر و به سلامتی و دل خوش برم سر زندگیم. 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز