2737
2739

توروخدابگین چیکارکنم پسرم ۵ماهشه وتب کرده سزفه میکنه سینش خیلی خش داره داروبهش میدم استفراغش میکنه منم چون اینطورمیبینمش حال ندارم دوس دارم من بیمارشوببرم وخودش خوب بشه😔😔

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

ببر دکتر دو تا آمپول بزنن خوب میشه،البته دکتر معتبر که خدای نکرده اشتباهی تجویز نکنه

دوستای نی‌نی‌سایتیِ عزیزم،دارم همه چیزو از اوّل شروع میکنم (اینبار تنهایی💪)،برام دعا کنیدموفق بشم،مرسی از همتون،مرسی از دعاهای قشنگتون،دوسِتون دارم❤💋

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728
ببرش دکتر  فوقش چند روز بستری میشه خوب میشه

نه بابااین بچه ازوقتی چشم به دنیابازکردهمش تودکترگناه داره نمیتونم ببینم بستریش میکنن دیروزبزدیمش بهش دارودادن

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢
ببر دکتر دو تا آمپول بزنن خوب میشه،البته دکتر معتبر که خدای نکرده اشتباهی تجویز نکنه

راضی نمیشن بچه روامپول بزنن

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

عزیزم ببرش پیش یه دکتر خوب

انشاالله خوب میشه

خدا نکنه خودت مریض بشی ،،، خدای نکرده مریض بشی کی مواظب بچت باشه

تو یک مادر خوب و مهربونی اما برای سلامتی بچت تمام تلاشتو بکن و امیدوار باش


2738
دارو رو با سرنگ بده  کم کم یه چند تا قطره بریز دوباره درمان داره عزیز خودتو ناراحت نکن

بخداازصبح تاالان هیچی نخوردم خیلی ناراحتم هرروزدادمیزنه بازی میکنه الان حتی صداش درنمی یاد😔

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢
عزیزم ببرش پیش یه دکتر خوب انشاالله خوب میشه خدا نکنه خودت مریض بشی ،،، خدای نکرده مریض بشی کی موا ...

شوهرم میگه مادیروزبردیمش دکتربزارداروشومصرف کنه حالاخوب میشه فقط دیروزوامروزداروشوخوردپس زودمیخوای خوب،شه 

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢
ببرش دكتر عمومي برطرف ميشه بعدشم أصلاً ترس نداره بچه ها تو اين سن مريض ميشن خيلي خوبه سيستم دفاعي بد ...

من خیلی ترسویم ازدیروزهمش گریه میکنم زدم تونت دعاواسه مریض خوندم روسرش انشالله خوب شه

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢
میدونم عزیز  خودمم ۲ تا شو دارم دارو رو با سرنگ میدم  خیلی بهتره

اره منم میدم باسرنگ ولی استفراغش میکنه منم نمیتونم بزوربهش بدم میگم دیگه نمیدم بهش چون تبش خوب شد فقط،سرفه خیلی میکنه

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢
راضی نمیشن بچه روامپول بزنن

ببین هرطوری که شده ببرش یه دکتر خوب،

من برادرزادم همین سه شب پیش حالش خییییلی بد بود،بردنش اورژانس چون شب بود،اونجا فقط دارو نوشتن،

روز بعد بچه رو بردن پیش متخصص،متخصص همون داروارو نوشت و هیچی نگفت،

رو بعدش یعنی دیروز برادرزادمو بردن پیش یه دکتر کاربلد و خیلی خوب"البته تخصص این دکتره یه چیز دیگه بود،گفت تموم بدنشو عفونت برداشته چرا تا حالا نیومدین؟

خلاصه زنداداشمم گریه و زاری که بچم داره میمیره،دکتر دو تا امپول نوشت و چند تا دارو،

الان خدارو هزااااار باررر شککر برادرزادم نسبت به دیروز بهتر شده.

میگم تا عفونتش پخش نشده یه دکتر خوب پیدا کن

دوستای نی‌نی‌سایتیِ عزیزم،دارم همه چیزو از اوّل شروع میکنم (اینبار تنهایی💪)،برام دعا کنیدموفق بشم،مرسی از همتون،مرسی از دعاهای قشنگتون،دوسِتون دارم❤💋
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز