بچه ها من ۴ ماهه با اقایی در ارتباطم.دیوونه شدم اصلا.نمیتونم مثل ادم تصمیم بگیرم.هی دو دل میشم.باز حیفم میاد بچه خوبیه.دوباره میگم خانواده ش کاش فلان بودن.خیلی ریزبینی میکنم و حساسیت.کمال گرام و دوس دارم همه چی عالی باشه.تا یه چیزی عالی نبود میخوره تو ذوقم.خانوادمم همینجوری ان تو یه سری مسائل.اگه بخوام اینجوری پیش برم مطمئنم مجرد میمونم.دو ماه دیگه ۲۸ سالمه و هنوز نمیدونم چه خاکی باید بر سر کنم.پسره حقوقش ماهی ۲ و نیم تا ۳.باباش داره براش خونه میسازه و خونه خوبی ام هست.خرج عقد و عروسی هم باباش میده.ولی تا یه چیزی میگن بدم میاد.مامانش بهم گفت شرایط بده و دیگه بدونین چجوری خرج کنین واسه خرید عقد یعنی من اینقد بهم برخورد که همه رو ریختم بهم.یا حرفایی مشابه اینا.چیزی که بویی از لارج خرج نکردن یا کم خرج کردن بده میخوره تو ذوقم شدیییید.حس دخالت بهم دست میده با این حرفا.و بلاجبار هم که خرج با اوناست.دوس دارم همه چی و تمام و کمال برام اجرا کنن.یه چیزایی تو خانواده ما رسمه که تو خانواده اونا نیست.من بدم میاد.به همه چی گیر میدم.خودمم خسته شدم دیگه.خانوادم یه روز میگن کار تو بده یه روز میگن حرف اونا بده.خیلی درمونده م.خواهرانه بهم کمک کنین.نصیحت؛تجربه؛واقعیت...هرچیزی که بتونم خودمو اروم کنم.خیلی با خدا حرف میزنم و میخوام اون راه و بهم نشون بده ولی راه و گم کردم بدجور....یه جا نوشتم ببخشید طولانی شد...میخونم همه پیاماتون رو ولی اگه فعلا جوابی ندادم به بزرگی خودتون ببخشین.آشفته م...یه دنیا ممنونم
من فقط میدونم همیشه اونی که میخایم اتفاق نمیفته
ب چیزای کلی تر فکر کن
عشقم ممکنه با یکی ازدواج کنی که چیزی نگه ولی بعدش واست خرج نکنه . ببین اینا واقعااا چیزهتی بی ارزشیه من مثل تو بودم و الان 34 سالمه و مجردم کاری که من کردم و نکن حتمااا از مشاور کمک بگیر .چون اون چیزی که تو میخوایو منم میخواستم ولی نگرد نیست من گشتم نبود
من فقط میتونم اینو بگم که حالا که عقد نکردی و از الان همه چیو صادقانه بهت میگن وقتی قبول کردی همه شرایطشونو جواب بله بگو چونکه اینجوری هم اعصاب اونارو خورد میکنی هم خودتو
ایشالا به زودی یه بخت خوب نصیبت شه عزیز دلم.مشاور رفتیم و تاییدش کرده خیلی پسره رو.من خیلی ریزم و رو این مسائلی که گفتم حساس.انگار فقط نیمه خالی لیوان و میبینم و با هر حرف مامان یا باباش به شدتتتتت بهم میریزم
ببین من درکت میکنممم ولی ببین اگه حساس باشی پیر میشی چون تماااممم پدرشوهر هااا مادرشوهررر هااا دخالت هاشونوو میکنن . مهم دوست داشتنهه . اگه دوسش داشته باشی مطمین باش میتونی خوشبخت شی والااا .....
شرایط این اقا خوبه وقتی خونه داره و خانوادش پشتش هستن اگه از نظر اخلاقی و هم سطح بودن و قیافه باهاشون اوکی هستی برای چهارتکه لباس و لوازم ارایش بیشتر و کفش و کیف موردت رو از دست نده,همیشه اونا نیستن ک خرجای شمارو ببینن,اگه با شخصیت اون فرد اوکی هستید کمی سطح درک خودتون را بالا ببرید و جواب بدید,بعد زندگیتون رو بدست بگیرید و هرطور دوس دارید خرج کنید و زندگی کنید,توی این وضع مملکت هستن کسایی ک ارزوشون مورد شماست ,فکر نکنید همیشه جوونید و خاستگار پرو پا قرص دارید,مادر ایشون حرف بدی نمیزنن ,مرگن حواستون باشه,خب باشه چ اشکال داره وقتی اونا دارن برای زندگی و رفاه شما و پسرشون تلاش میکنن ,جیب پسرشون و اونا نداره,هرچی اونا تواناتر باشن شما سربلند ترید و بلعکس,
ببین گلم هیچ ادمی انسان کامل نیست زن و مرد هستن که مکمل همدیگه میشن خمیشه نیمه پر لیوان رو ببین نه نیمه خالی بیشتر از بدی خوبی رو در نظر بگیر تو که میکی پسر خوبیه باباشم که داره واسش خونه میسازه این یعنی اینکه مجبور نیستی بری خونه مادر شوهر زندگی کنی و این نکته خیلی مهمیه و اینکه خرج عروسی رو هم که اونا میدن پس دیگه تو چی میخوای وقتی باهم تفاهم دارید دیگه چرا این همه ایراد میگیری ریزبین بودن باعث میشه ادم اذیت بشه حالا که خدا این ادمو سر راهت قرار داده چرا لگد به بخت خودت میزنی اخه
اخه ماهم تو این شرایط بودیم و داداشم ازدواج که کرد خرجش با ما بود
بعد اولش عروسمون مثل تو بود و اعصاب همه رو بهم میریخت من جمله خودش
ولی دیگه شرایط رو قبول کرد و الان هرطور که مامانم بگه خرید میکنه
حالا باید خودت بدونی که چطور کنی
ولی تا وقتی نخواستی اینطور باشی ولی جواب بله بگی هم به خودت ظلم کردی هم اونا
چون زندگی آرامش میخواد
ارسال نظر شما
