خواهر شوهره من واسه ما که بود از بدبختیایی که خودش کشیده بود با آب و تاب تعریف میکرد که ما توقعمونو بیاریم پایین بماند که ماهم توقعی نداشتیم،آنچنانی،خلاصه زندگیمو بهم ریختن،بعد نوبت دخترای خودشون که شد ما تازه فهمیدیم دنیا دسته کیه ،امان از بد ذاتیه این آدمهای خودخواهه به تمام معنا،الهی خدا سره جاشون بنشونتشون ،هرچی برا ما بد بود برا اونا اکی بود لعنتیای مرض
نمیرنم از جلو چشام خفه شن حداقل