دقیقن مث من.وقتی با داد وجیغ وگریه همه حرفامو تو خونه بابام جلو مامان و بابام بهش گفتم بلندشد با عصبانیت زد بیرون مامانم گریه کرد گفت با ای حرفایی ک تو بهش زدی عمرن دیگه برگرده.گفتم مرگ یه بار شیونم یه بار من حرفای دلمو بهش گفت اگه خاست برگرده نخاستم بره به سلامت گفتم دیگه نمیخامش.فرداش اومد دنبالم بابام گفت بخاطر من این یبارو برو دیگه اومدیم خونه تا صبح داشت دستامو میبوسید با گریه ازم معذرتخاهی میکرد.اینم بگم شوهرم خدای غروره وحشتناک مغروره تا حالا کسی اشکشو ندیده.یعنی تو فامیل به مغروری معروفه.میگفت وقتی داشتی با گریه ازم پیش بابا مامانت شکایت میکردی بخدا بیشتر از روز اول عاشقت شدم. و از ته دلم از خودم متنفرشدم فقط میخام همشو جبران کنم.بهم قول داد که دیگه هیچوقت باهام سرد برخوردنکنه.میگفت تو این 9سال چرا این حرفا بهم نزدی فک میکرده من برام مهم نیست.نمیدونست که از داخل داغونم اما بخاطر غرورم تظاهر میکردم که منم رفتارش برام مهم نیست.حالا خیلی عوض شده اصلا خودمم باورنمیکنم یه ادم اینقد تغییر کنه.تو روخدا شما اشتباه منو نکنیت و هیچوقت نزاریت حرفاتون تو دلتون تلنبار بشه و همشون عقده بشه براتون برا شوهر ادم نباید غرور داشته باشه.
منم موافق گفتن حرف دل هستم که تلنبار نشه ..
اما برای خیلی از آقایون با جیغ جواب نمیده .
فکر کنم چون شما خیلی سکوت کردید ، اون یه دعوا کارستون کرده .. وگرنه اگه قرار به گفتن مدام دلخوری ها بشه ، نمیشه همه شو با داد و بیداد گفت . موردای پشت هم رو باید آروم گفت به نظرم .
ان شاءالله که خوشبخت و عاقبت بخیر بشید😍🌹
