منم مثل شما توی دوران عقدم . همسرم یه بار گفت از وقتی که ازدواج کردم باهات دیگه مثل قبل جای پارک برام پیدا نمیشه ، قبلا خیلی خوش شانس تر بودم .😂😂 بعدش منم بارها شد که به همسرم گفتم از وقتی ازدواج کردم ، خیییلی مریض شدم .(واقعا هم همینجوره ها)
بعد دیدم ناراحت شد ، دیدم فرصت خوبیه بگم که هم خودت ناراحت میشی هم من ! با خودم گفتم مرگ یه بار شیونم یه بار ، میرم واقعا ازش میپرسم!
گفتم میدونی خیلیا بعد از ازدواج مشکلاتشون چندین برابر میشه و این یعنی امتحان الهی؟ و میدونی من و تو برای ازدواج با هم انتخاب شدیم و خدا ما رو به هم وصل کرده تا زمینه ی رشدمون بوجود بیاد؟توی این ازدواج هم ممکنه کلی تلخی و ناراحتی از هم ببینیم.
بعد گفتم تو واقعا از ازدواجت با من پشیمونی؟
(خودمو آماده کردم هر چیزی رو بشنوم!)
این جمله م حالشو بد کرد ، فکر کرد من پشیمون شدم .
بعدش توضیح داد که حرفاش رو به شوخی میزده و نمیدونسته من ناراحت میشم و گفت بعضی از حرفاشم جدی بوده ، منتهی بازم فکر نمیکرد من به دل بگیرم .😐
به نظرم ۱ بار برای همیشه ،خیلی جدی ، ولی منطقی و ملایم و مهربون و با چاشنی محبت ازشون بپرسید .
مردا مثل ما جزئی نگر نیستن ، معمولا حرفشونو میزنن ، بعدش متوجه میشن این حرف میتونه همسرشون رو داااغون کنه . بهشون فرصت بدید که توضیح بدن ، به خودتون فرصت بدید که حقیقت و بشنوید