پسره مجرده میره نون میگیره مادره هیچی نمیگه نون میگیره میذاره تو سفره ولی بعد ازدواج همون آقا نون میگیره مادره میگه وای مادر خدا خیرت بده خدا پاداشت بده دستت درد نکنه مادر پیر شی.حالا آقا همین نون میبره خونه زنش میگبره میذاره تو سفره شاید غر بزنه جرا زیاد گرفتی این که بیاته چرا کنجدی نیست ابن نون موندستااا برا دیروزه... خب چی شد مادره داره شکوه تامین میده به آقا و آقا به اوج میرسه و میره سرو وقت بر طرف کردن نیاز بعدی ولی خانومه شکوه تامین رو نابود میکنه و مرد زده میشه. آقا میره چیکار میکنه میره سر وقت تامین بعدی برا مادرش چجور مامان کولرت بده درست کنم مامان مریضی ببرمت دکتر مادره چیکار میکنه مادر خدا خیرت بده دست به خاک بزنی طلا بشه تو نبودی من چیکار میکردم. زنه هم فقط غر میزنه و اینجوری میشه که وقتی میخوان برن مسافرت مرده میگه ما که جا داریم بذار مادرمم بیاد برای جی؟ برای بیشتر شدن شکوه تامین کنندگیش برا اینکه مادرد خواهرشم بگن داداش دستت درد نکنه. خانوما عزیزای من کلید مرد یه فایل صوتیه دکتر حبشی حرفایی زده که تو زندگی من معجزه کرد گوشش کنید تورو خدا. دلیل خیانتم همینه اون زن شکوه تامین کنندگی میده کهمرد گرایش پیدا میکنه سمتش