خواهر شوهر داره شوهر می کنه؛ چه شوهری!

منم از ازدواج خوبش خوشحالم و امیدوارم خوب بمونه ولی اون قسمت جریان که به من مربوطه اذیتم می کنه.اگه بیشتر تاپیک رو خونده باشید حتما متوجه شدید که مشکلم تخت و شربت نبود.

یه چیز دیگه هم بگم که ربطی نداره ولی چون خیلی تکرار کردن دوستان میگم: 

به نظر من واژه ای به عنوان ترشیدگی فقط ساخته ذهن های محدود و بیماره.وگرنه از اساس وجود نداره.آدمیزاد که آش نیست که بترشه! حتی اگه هیچوقت و در هیچ سنی ازدواج نکنه و حتی اگه این ازدواج نکردن انتخاب خودش نباشه و خیلی دلش بخواد ازدواج کنه و پیش نیاد !

خانم ها و آقایون عزیز

ممنون که خوندید و نظر دادین

با حرف ها و بحث های رد و بدل شده متوجه شدم که این دوره طولانی مدت نیست و احتمالا اگه مثل اول ازدواج خودم یک کمی صبر و مدارا کنم همه چی حل بشه.

سعی می کنم به رفتارهای خواهر شوهرم و والدینش به چشم یک دوره موقت نگاه کنم و هواشو داشته باشم .در این باره هم بک کم با شوهرم حرف می زنم .

ممنون از همه و با اجازتون تاپیک رو قفل می کنم.