دختر من هم فوق العاده وابته بود و تو مدت دو سال و دو ماهی که شیر خورد حتی یک باز هم بدون می می نخوابید
فکرش رو هم نمیکردم انقدر راحت جدا بشه
قدم اول من این بود که یه مقداری شیر نذر حضرت علی اصغر کردم به نیت اذیت نشدن دخترکم و پخش کردم
بعد یه روز تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش رفتم تو اتاق و از هر دوتا سینه م کامل کامل بهش شیر دادم تا هم خودم برای اخرین بار ارضا بشه این حس مادریم و هم مطمین باشم تا یه مدت طولانی پیشم نمیاد واسه می می و بعد روشون رو چسب زدم وقتی اومد و دیدشون خیلی راحت بوسشون کرد و رفت سراغ بازی برای خواب عصرش بردمش تو ماشین و خوابید
شب هم تو بغلم گرفتمش و تکونش دادم تا خوابش برد حتی گریه هم نکرد بهوونه بگیره و من خودم اشک میریختم :(
فرداش هم همینطور و دخترم از شیر گرفته شد
بعد هم تا یک هفته رو پا خوابید بعدش من خودم رو زدم به خواب و اونم کنار من میخوابید