2737
2739

چندروز بود منو شوهرم سر اینکه براش دیر صبحانه حاضر کردم و اون بهم فحش بدی داد بود قهر بودیم یه سری هم پیام دادیم بهم که بازم اونجا فحشای ناجور داد و من حسابی ازش دلخور شدم ولی دیگ چیکار کنم با کم محلی گذشت البته بگم سعی کرد بیاد دلجوی کنه ولی واسه من فاید نداشت بعد از همه فحش که به خانوادم داده بود بدون اینکه من حرفی بزنم.پنجشنبه صبح مادرشوهرم زنگ زد افطاری دعوت کرد منم بدون هیچ جرو بحثی پاشدم رفتم دیگه واقعا حال و حوصله بحث کردن با یه ادم بد دهن و ندارم .شب بهش گفتم بریم خونه گفت نه بمونیم بازم هیچی نگفتم .صبح هم بیدارشد با داداشش رفتن بازار .ماددبزرگ منم زنگ زد گفت افطاری امشب بیاین اینجا گفتم باشه .زنگ زدم شوهرم گفتم افطاری دعوتیم گفت ما که ماشین نداریم گفتم خوب یا اسنپ میگیریم یا با کامیونت میریم گفت نمیشه گفتم خوب به داداشم  میگم بیاد اونم گفت حالا میایم حرف میزنیم 

 خدایا لطفا مراقب **عزیزای دلم باش **

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خوب همونجوری که شما احترام گذاشتی ورفتی اونم باید احترام بزاره وبیاد دیگه چرا ایرادای بنی اسرائیلی میگیره

خدا جونم ازت ممنونم به خاطر همه چی خیلی دوستت دارم 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
2731
من واقعا موندم هدف اززندگی زناشویی از،دیدگاه بعضیا چیه....کاش چن ترم هم آیین زندگی زناشویی پاس میکرد ...

به خدا اگه چنین شرایطی میذاشتن 80درصد از آدما چه زن چه مرد مردود میشدن حق ازدواج نداشتن

به خدا اگه چنین شرایطی میذاشتن 80درصد از آدما چه زن چه مرد مردود میشدن حق ازدواج نداشتن

بالاخره باید،تعلیم داده بشن... خیلی متاسفم ... اینو نمیگما کلی میگم طرف چهل سالشه به بلوغ عقلی نرسیده آدم واقعا ناراحت میشه

🍃الهی قسمت همه ی منتظرا🍃
2740

تا بیاد یه بار پیام دادم که زوتر بیا بریم خونه حاضر بشیم جواب نداد دوباره چند ساعت بعدش زنگ زدم گفت نزدیکم الان میرسم خلاصه ساعت 4رسید بعد چند دقیقه  کنار داداشش بود خیلی اروم گفتم بریم خونه حاصر بشیم گفت یه ساعت دیگ الان هوا گرمه ،میان دنبالمون گفتم نه خودمون میریم دیگ گفت من 100تومان نمیتونم پول اسنپ بدم بریم گفتم مگه امریکا میخوای بری !؟گفت اومدن دنبالمون میریم نیومدن نمیریم منم گفتم لطفا بحث نکن و رفتم اتاق بعداز 2ساعت حاضر شدم اومدیم خونه  تا برسیم شد 7 گفتم حاضر شم بریم گفت نمیام که نمیام ماشین ندارم گفت خوب چطور خونه مامانت میری با کامیون خونه مامان من نمیشه گفت نه اخه اونجا دور تر ماشین من خراب میشه میمونم تو راه گفتم خوب اسنپ بگیر گفت من پول اضافه ندارم مجبور نیستم که برم هرچی باهاش حرف زدم فاید نداشت اخرش زنگ زدم مامانم گفتم ما نمیایم سوهرم رفته سرکار دیر میرسه همه اینارو با بغض گفتم چون خیلی برام بد شد مادربزرگم بخاطر ما کلی تدارک دیده بود 

 خدایا لطفا مراقب **عزیزای دلم باش **
خوب همونجوری که شما احترام گذاشتی ورفتی اونم باید احترام بزاره وبیاد دیگه چرا ایرادای بنی اسرائیلی م ...

منم از همین اتیش میگیرم بخدا اصلا منو درک نکرد 

 خدایا لطفا مراقب **عزیزای دلم باش **
تا بیاد یه بار پیام دادم که زوتر بیا بریم خونه حاضر بشیم جواب نداد دوباره چند ساعت بعدش زنگ زدم گفت ...

واااای من بهش فکر میکنم دیوونه میشم. خدا کمکت کنه بااین اخلاق شوهرت

بعدش کا با مامانم حرف زدم برگشت گفت خاک توسرت کنم یعنی نتونستی بگی ما ماشین نداریم نمیایم از این همه بی منطقی نفهم بودنش اصلا موندم چی بگم فقط رفتم اتاق زار زار گریه کردم اونم پسرم برد بیرون خوراکی خریدن اومدن بعدش اومده به من میگه چرا اینطوری گریه میکنی مگه باباتو کشتم منو با این گریه ها میترسونی توداری به من خیانت میکنی بلخره گندش درمیاد 😒منم فیط گریه گریه که جرا انقدر این زبون نفهم جرا نمیفهمه منو جلو خانوادم و مادربزرگم تو چه شرایطی قراد داده 

 خدایا لطفا مراقب **عزیزای دلم باش **
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  12 ساعت پیش
توسط   niهانیتاha  |  10 ساعت پیش