یادمه زمانی که خواهر بزرگم ازدواج میکرد من تازه به سنی رسیده بودم که از سوتین استفاده میکردم😁
بعد چون بهش عادت نداشتم منتظر فرصت بودم بازش کنم
شب قرار بود مراسم بله برون تو خونه خودمون انجام بشه و مردا تو اتاق ما باشن زنا تو پذیرایی
خلاصه من اومدم لباس عوض کنم از اونجایی که هنوز به سوتین عادت نداشتم دراوردم گذاشتم رو دراور
یه سوتین مجلسی رو هم با دستمال کاغذی پر کردم که ببندم به خودم که یادم رفت😁
اونم همونجوری گذاشتم رو دراور😅
براتون نگم که مردا میرفتن تو اتاق یه چرخ میزدن برمیگشتن😁😁
هیچ کی دلش نمیخواست تو اتاق بشینه😔
بعدش که مردا رفتن مامانم رفته بود تو اتاق و اینارو دیده بود میخواست منو از خونه بیرون کنه😓😓با وساطتت مادربزرگم شبو تو خونه رام داد
علاوه بر اون تو فیلم خواهرم قشنگ هست سوتینا😁😁
دوتاش مثل کاسه سوپ خوری توش پر از دستمال😂😂😂خیلی ضایعست