رفتم تو مارکت ..
خواستم یکم ماهیچه بخرم..
دیدم کیلویی 98تومنه با یه حساب سرانگشتی گفتم 250 گرم بده ... خب بنظرم کافی بود .. اخه فقط واسه سوپ دخترم میخواستم ..😋
یهو دیدم اندازه یه کف دست گذاشت جلوم 😶.. نمیدونم چرا فک میکردم باید بیشتر ازین شه .. عصن بنظرم شوخی اومد ..یه شوخی بزرگ ...😑
فکرامو جمعو جور کردم گفتم گوشت چرخکرده هم میخوام .. گفت چجوری؟
عاخه دیگه چجوری داره؟؟!!!!😒 مث خنگا نگاش کردم😌
گفت کم چربی یا پر چربی؟ گفتم اها کم چربی ..نیم کیلو لطفا🙂
باز دیدم اندازه یه مشت گذاشت جلوم 😩.. ینی واقعا دلم میخواس بشینم همون وسط عر بزنم ..😫
انقد بهم فشار اومد خواستم بگم پای مرغم یه بسته بدین گفتم پاده مرغم میخوام(خواهرم بچه بود به پای مرغ میگف پاده مرغ)
حالا ایندفعه اون مث خنگا نگام کرد😂 با اعتماد ب نفس کامل نگاش کردم ک فک کنه خودش اشتباه شنیده
ک پرسید پاده مرغ کجاشه؟😐
تازه تونستم شوهرمو درک کنم ک چ فشاری بهش وارد میشه وقتی میگم گوشت بخر ..مرغ بخر .. فلان بخر .. چلان بخر .. واقعا اقایون هم دم صندوق هر مارکتی یه زایمان سختیو تجربه میکنن 😞
این همون ماهیچه ی کذاییه🖕🙄😔
پست-اول-خار-نداشت#