2733
2739
عنوان

بچم با پدربزرگش اصلاً نمیسازه

202 بازدید | 17 پست

اصلاً نمیره سمتش، حتی ایشون صداش میزنه، پسرم توجه نمیکنه..

پدرشوهرم از اون دسته آدماییه که لج بچه رو درمیارن

نه از روی بدجنسی ها، کلاً شیوه‌ی محبت کردنش زورکی و لج‌درآره😩

نوه‌ی دختریشون هم که ۷ سالشه، همیشه از دستش فراریه و باهاش نمیسازه

حالا اون جیغ و داد میکنه و چنگ میزنه و به زور خودشو خلاص میکنه

اما پسر طفلک من هیچی نمیگه. ولی‌ من و باباش میبینیم چقدر اذیت میشه

به زور دستشو میکشه بغلش میکنه، میخواد ببوسش این بچه خودشو جمع میکنه صورتشو هی دور میکنه ازش با یه التماسی به من نگاه میکنه جیگرم آب میشه! چیزی هم نمیتونم بگم چون هم بهشون برمیخوره، هم یه جوابی بهم میدن که حالمو خراب میکنه و خانوادگی جلوم گارد میگیرن

چکار  کنم به نظرتون؟ رفتار درست چیه؟ هروقت قراره پدرشوهرمو ببینیم دچار اضطراب میشم، بعد از دیدار هم دچار عذاب‌وجدان به خاطر بچم..

خداوندا مرا آن ده که آن بیست!  👌 😁            

بالاخره قرار نیست بچه همیشه آدمای باب میلشو ببینه که..این تمرین خوبیه که یاد بگیره چطوری باآدمایی که دوسشون نداره کنار بیاد...

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

متاسفانه شرایط سختی منم اینجوری بودم دخترم ۱۰ روزش بود خواهرشم چنان بوس محمکی از صورتش کرد ک نگو و خجالت گذاشتم کنار ی تشر محکم زدمش ک بعد اون دیگه جرات نکرد

من و تو دخترمون یعنی تمام خوشبختی
2731
بالاخره قرار نیست بچه همیشه آدمای باب میلشو ببینه که..این تمرین خوبیه که یاد بگیره چطوری باآدمایی که ...

هنوز خیلی کوچیکه برای آموزش این مطالب

پس وظیفه‌ی من مادر چیه جز اینکه نذارم بچه‌ی کوچیکم آسیب و آزار ببینه؟ 

البته اینم من قبول ندارم که آدم باید با کسایی که دوستشون نداره و باعث اذیت شدنش میشن کنار بیاد ☺

خداوندا مرا آن ده که آن بیست!  👌 😁            
هنوز خیلی کوچیکه برای آموزش این مطالب پس وظیفه‌ی من مادر چیه جز اینکه نذارم بچه‌ی کوچیکم آسیب و آزا ...

عزیزم پس فردا وارد محیط کار شد..همه باب میلشن؟

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
متاسفانه شرایط سختی منم اینجوری بودم دخترم ۱۰ روزش بود خواهرشم چنان بوس محمکی از صورتش کرد ک نگو و خ ...

میشه بگی‌چکار کردی، چی گفتی؟

من نمیخوام بی احترامی و دلخوری هم پیش بیاد. دلم میخواد یه راهی پیدا کنم مسالمت آمیز جلوی این مسئله رو بگیرم

خداوندا مرا آن ده که آن بیست!  👌 😁            
2738
هنوز خیلی کوچیکه برای آموزش این مطالب پس وظیفه‌ی من مادر چیه جز اینکه نذارم بچه‌ی کوچیکم آسیب و آزا ...

عزیزم بزار فکر کنه و خودش با این مشکل کنار بیاد....اگر همیشه شما جلو بیفتی اسیب می بینه ...منم بچه بودم دقیقا همین مشکلو داشتم با پدر بزرگم..ریشاش اذیتم میکرد...اول به مادرم غر میزدم...بعد تهش به پدربزرگم گفتم براش بوس دستی می فرستم...یه جورایی گولش میزدم😁...کلا همون شد که خودم مشکلاتم تو روابط با آدما حل می کنم...الانم خیلی تو روابط اجتماعیم موفق تر از هم سنام هستم

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
میشه بگی‌چکار کردی، چی گفتی؟ من نمیخوام بی احترامی و دلخوری هم پیش بیاد. دلم میخواد یه راهی پیدا کن ...

من خیلی جدی و با اخم گفتم حق نداری برو شوهرتو اینجوری کن😅 باید بعصی وقتا ببخشید بزنی ب در غربت بازی 😁

من و تو دخترمون یعنی تمام خوشبختی
عزیزم پس فردا وارد محیط کار شد..همه باب میلشن؟

این پس فردا که شما ازش صحبت میکنی حداقل ۱۸/۱۹ سال دیگه‌ست

الان بچه باید امنیت و آرامش داشته باشه و سیگنالهای مثبت از اطرافش دریافت کنه، تا قوی و با اعتماد به نفس بشه و آماده برای مسائلی مثل برخورد با آدمای ناخوشایند.

الان باید شمارش و رنگها رو یاد بگیره. نه شیوه‌ی برخورد با انسانهای دوست نداشتنی. الان وظیفه‌ی من و پدرشه که از این افراد دور نگهش داریم تا زمانی که بشه بهش آموزش داد نحوه‌ی برخورد درست چیه

اینا همه نظر شخص منه البته :)

خداوندا مرا آن ده که آن بیست!  👌 😁            
هنوز خیلی کوچیکه برای آموزش این مطالب پس وظیفه‌ی من مادر چیه جز اینکه نذارم بچه‌ی کوچیکم آسیب و آزا ...

ببین اموزش های جدید میگن حتی میخوای بچه رو بغل کنی باید اجازه بگیری چه برسه بوس

خودتون تو خونه اجاره بگیرید ازش و بعد به دیگران هم بگید اجازه بگیرن ما روش تربیتیمون اینه به بچه نشون میده اختیار بدنشو داره

حتما هم برخورد کنید چون همین اتفاق ها باعث میشه بچه فکر کنه بزرگتر هر حقی نسبت بهش داره و بعدا ها اگر کسی بهش تجاوز هم کنه مقاومت نمیکنه و ب کسی نمیگه 

عزیزم بزار فکر کنه و خودش با این مشکل کنار بیاد....اگر همیشه شما جلو بیفتی اسیب می بینه ...منم بچه ب ...

پسر من ۲۱ماهشه گلم، هنوز حتی کامل حرف نمیزنه!

به‌چی فکر کنه و باهاش کنار بیاد آخه؟ 😊

خداوندا مرا آن ده که آن بیست!  👌 😁            
پسر من ۲۱ماهشه گلم، هنوز حتی کامل حرف نمیزنه! به‌چی فکر کنه و باهاش کنار بیاد آخه؟ 😊

من فکر کردم..۵.۶ سالشه 😊😊😊...

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
ببین اموزش های جدید میگن حتی میخوای بچه رو بغل کنی باید اجازه بگیری چه برسه بوس خودتون تو خونه اجار ...

دقیقاً حرفات رو قبول دارم و خودمون همینجور رفتار میکنیم.

اما وقتی بهشون میگیم از ما نمیپذیرن

فکر کنم باید یه مدت تا پسرم بزرگتر میشه رابطه رو به حداقل برسونیم..

خداوندا مرا آن ده که آن بیست!  👌 😁            
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687