ما پارسال خونه خریدیم به مادر شوهرم گفتیم پیش فامیلا نگه، دوست نداشتم کسی بدونه. بعد امسال هر جا عید دیدنی رفتیم در مورد خونه ازمون سوال میکردن . حالا امشب مادر شوهرم اومده بود خونه مون برگشت گفت دخترم دیگه امسال میخواد بره خونه خودش بشینه گفتم مگه خونه خریده میگه اره خیلی وقته داده مستاجر حالا امسال میخواد بره خودش بشینه . میخواستم سرم رو بکوبم به دیوار چرا قصیه خونه خریدن ما رو همه جا جار زده بعد اون وقت خونه خریدن دخترش رو حتی پیش پسرش نگفته . راز دار دخترش هست راز دار پسرش نیست ...
شوهرم با ذوق و شوق به خاطر اینکه به پدر و مادرش احترام بزاره اونا رو ورمیداشت میبرد خونه رو بهشون نشون میده بعد از اون طرف اونا انقد غریبه میدوننش که کاراشون رو ازش پنهون میکنن
جالبیش اینه پدر شوهرم که فهمید میخوایم بخریم هر روز میومد میگفت نخرین میترسید پول کم بیاریم ازش قرص بگیریم . حالا واسه دختر خودش لال مونی گرفته .
خیلی دوست دارم به مادر شوهرم گله کنم چی بگم به نظرتون؟
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
ول کن بابا ارزششو نداره دهنت باز کنی به شوهرت بگو رو شوهرت کار کن تا دیگه هیچی رو نگه
خدا من همیشه به بزرگی توایمان دارم واینکه همیشه کنارمی بازم کمکم کن بهت نیاز دارم بهم لیاقت مادری عطاکردی ودراوج ناامیدی چراغ خونمو پرنورتر کردی تو خودت مواظب عزیز تودلم باش همیشه خودم رو به تو سپردم خداااایا جگر گوشمو فقط به تو میسپاارم خدا اون نفس منه میدونی که امیدم رو ناامید نکن الهی امین 💕💖قربون صدای قلبت امیدمادر😍
کاری با اصل موضوع ندارم ولی خدایی چرا قایم میکنید؟ بخدا برا هیچکس داراییای شما مهم نیست چرا ه ...
چون روز بعد عروسیمون که فامیلای شوهرم میدونستن کادو جمع شده برامون یکی یکی زنگ میزدن واسه پول قرضی . از این اخلاقاشون خوشم نمیاد . یه جوری با حرص میگن خونه ام که خریدین انگار از گوشت تن اینا کندیم رفتیم باهاش خونه خریدیم . بعدش من ادمی نیستم که بخوام پز بدم بگم اره من خونه خریدم . از اون موقع که فهمیدن خونه خریدیم انقد تیکه بچه بهم انداختن که خدا میدونه ..