سلام ..من هفته پیش تولدم بود شوهرم واسم ی پلاک خریده بود بعد وقتی مادرشوهرم اینا فهمیدن کلی کنایه بار شوهرم کردن که تو که پول نداری چرا خریدی و طلا گرونه والان وقتش نیست در صورتی که ی ماه قبلش شوهر خواهر شوهرم واسش انگشتر خریده بود و اینام کلی خوشحال...بعد منم ساکت بودم و هیچی نگفتم بعد با شوهرم دوتایی اومدیم بیرون ...الان من تو ی شهر دیگ دانشجوام و تو خوابگاه شوهرمم خونه تنها..مادرشوهرم ی هفتس ی زنگ به شوهرم نزده که شام یا افطار و سحر بیا خونه ما تنهایی..بنظرتون تقصیر ما بوده یا خاتواده شوهرم؟من فردا میرم خونمون بنظرتون برم خونه مادرشوهرم‌یا واستم‌زنگ بزنه بعد برم؟شوهرم که میگه نرو😐
واقعا خیلی ناراحتم ازشون چون همش دخالت میکنن
یه داستان هست. داستان کوتاه. یک بوم و دو هوا. دییقا داستان شما میشه.
قربان برم خدارا
یک بوم و دو هوا را
اینور بوم گرما را
اونور بوم سرمارا
ولشون کن کلا
اگه قبلا به شوهرت زنگ میزدن و الان یجورایی قهرن که اینجوری ان نه زنگ نزن و نرو.اصلا اشتباهم کرده باشه شوهرت خب پول خودشه قهر کردن نداره که
برو شکر کن که به همینا ختم شده.بابام واسه روز زن برای مامانم ی پلاک و زنجیر خرید مادربزرگم و دختراش اینقد بد نگا میکردن اخرشم 3روز بیشتر گردن مامانم نبود.تو خیابون گمش کرد
خب خودت یا شوهرت چیزی نگفتین راجب انگشتر خواهرش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
